خواب
(مولانا)
خواب از پیِ آن آید تا عقلِ تو بستاند
دیوانه کجا خُسبد؟
دیوانه چه شب داند؟
میاندیشم؛
خواب، خيال را باطل میکند و اميال را واضح میکند.
ما بعد از خواب روشنتر میشویم و روشنايي را بهتر میبینیم...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
جهانهای غریب
(شهین راکی)
قصهها را میکاوم
نشانهایی
بر حریر بیبزک رؤیا
سکوت دگم درختان
و دنیاهایی
که در فراغتها
به خواب کسان میآیند [...]
نقد و تحلیل
حمید ژیان پور
واژه "دنياهايي"، نامأنوس است.
واژه "نشانهایی"، در متن جمله مستتر است و به نظر نيازي به تكرار نيست.
"فراغت" بهجای "فراغتها" زيباتر است.
"جهان غريب" وحدت دارد و جهانهای غريب نادرست مینمایاند. چون تكثر دارد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
پژواک تنهایی
(شهین راکی)
کسی صدایم کرد
پاسخم
پژواک تنهاییِ همهی عالم بود.
نقد و تحلیل
بازتاب تکرار موجب چندصدایی میشود. پژواک صدا، اصالتاً خود صدا نیست بلکه بازتابی از صدا است که تکرار ماهیت آن است نه خود ماهیت. درک تنهایی همه عالم نیاز به سکوت و عدم تکرار دارد.
کسی که صدایم کرد، صدای درون من است که تنهاییام را به من مینمایاند. این تنهایی اگر تکرار و پژواک داشته باشد از اصالت فردیت عمیق بیرون میآید و در تکثر منبسط، بازیچه تکرار میگردد. برای کسی که من را صدا میزند تنها یک پاسخ (و نه تکرار و پژواک) مهم است و آن پاسخ همان عدم تکرار یا پژواک است که متأسفانه در شعر موجب مغالطه شده است؛ بنابراین به نظر میرسد بهجای "پژواک تنهایی" آوای تنهایی، واژه مناسبتری باشد؛ زیرا "پژواک تنهایی" در معنای تکرار تنهایی است و به نظر میرسد تنهایی را از تأثیر میاندازد و بهجای آنکه تنهایی را به "آوا" تبدیل نماید و درونی کند، آن را بیرونی کرده و به پژواک تبدیل میکند. "آوا" معرف تبدیل درونی تنهایی است که همه عالم تنهایی را به ما مینمایاند و "پژواک تنهایی" معرف عینیت بیرونی تکرار تنهایی است که ابژه و موضوع بیرونی است و هنوز به "آوا" یا نماد درونی تبدیل نشده است.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
غنیمت زمستان
( شهین راکی)
برگها هم که بریزند
با همین انجماد برهنه
سرم گرم است.
کنار خیالت
هر تیره ابری
قاصد ترانهی باران است [...]
نقد و تحلیل
اختراع و انسجام؛
شعر، انسجام معنایی دارد. انسجام معنایی به شعر وزن داده است.
هندسه معنایی شعر اینگونه به نظر میرسد: "برگ" از بالا به پایین میافتد. باران از بالا به پایین میریزد. "برگ" در پاییز میریزد. باران در پاییز میبارد. "خیال" سبکبال است رو به بالا میرود. "ابر" نیز سبکبال است رو به بالا میرود. "زمهریر سرما" سخت و طاقتفرسا است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
تابوت
(کیومرث محمدپرست)
جنگل،
تابوت بلند سروهاست
در نگاه سوزآور پائیز
کاش آدمیزاد
در جنگلهای بیبرگ
نشان بلندی بود از آتش
دود...
دود...
نقد و تحلیل
سرو، نماد آزادگي است
قد كشيدن سرو، نماد زندگي است
زندگي، آواز دارد.
جنگل
آواز بلند سرو است
در نگاه سوزآور پاييز
كاش آدميزاد
در جنگلهای بیبرگ میسرود [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
دو ماهی قرمز
(شهین راکی)
میرفت
تا دو ماهی قرمز
در تُنگ ِکوچک چشمانش را
به دریا بسپارد
میرفت
و میدیدم
چه آرام
آب
از سرش
میگذشت.
نقد و تحلیل
زیبا و پرمعنا...
آنچه این شعر کوتاه را برای من پرمعنا و زیبا نشان میدهد، تباین در شعر است. تنگ کوچک چشم، بهخودیخود ژرف و عمیق است (کوچک و عمیق). دو ماهی کوچک، مانند دو چشم یک هدف بزرگ را دنبال میکنند (کوچک و بزرگ). عظمت وسعت دریا بهآرامی از سر دو ماهی کوچک میگذرد و این عظمت در عمق نگاه کوچک دو ماهی، معنا مییابد. (صورت و عظمت). در این شعر مفهوم تباین به زیبایی ترسیمشده است.
تباین، به شعر پیچیدگی و زیبایی میبخشد...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
بدون سكسكه
(مریم گمار)
ذهنی مورب
کشانده مرا
به سطرهای میانی
به آخرین نقطهچین
که با دهان بسته حرف میزند
کسی مرا نمیفهمد
در پژواک لبخندت [...]
نقد و تحلیل
بدون سكسكه؛
در شعر، چند ابهام و تناقض وجود دارد كه بیپاسخ خواهد ماند...
ا- اصطلاح "مورب"، يا اريب، يعني انحراف از ميانه است. در اين صورت انحراف از ميانه يعني "ذهن مورب"، چگونه میتواند به سطرهای مياني (ميانه) برسد.
٢- اصطلاح "سطرهای آخر"، ازاینرو كه از نقطه "آغازين ذهن مورب" آغاز میشود بنابراين از ابتدای "مورب" تا انتهاي "آخرين نقطهچین"، حركت مستقیم و یکطرفه دارد. حركت یکطرفه فاقد پژواك است. در اينجا اصطلاح "لبخند پژواك" تهي از معنا میشود[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
پلنگ رؤیای من
(مظاهر شهامت)
گفت
جنون دارد پلنگهای رؤیای من
پنجه به خون دارد این معنای خشم
و من هنوز
غاری ناتمامم در تاریکی عمیق!
همهچیز مدرک است
میتواند مدرک باشد [...]
نقد و تحلیل

پلنگ رؤیای شعر، جنون دارد. پلنگ رؤیای شعر بر سر چهارراه پهن نمیشود. پلنگ رؤیای شعر، دست در گردن یار، قند نمیشود. پلنگ رؤیای شعر، چاپ نمیشود. پلنگ رؤیای شعر، راز میشود. پلنگ رؤیای شعر، در غار ناتمام تاریکی عمیق، پنجه به خون دارد. پلنگ رؤیای شعر، هبوط دارد. پلنگ رؤیای شعر، "هر صبح پلک باز" نمیکند، "تقسیم" نمیشود. "انعکاس نگاهش"، سرریز نمیشود. پلنگ رؤیای شعر، تقدیر میشود. پلنگ رؤیای شعر، یار را دیدار نمیکند. پلنگ رؤیای شعر، مرگ را نشخوار میکند. پلنگ رؤیای شعر، غار دارد و مدعی شعر، یار دارد... درود بر شهامت و درود بر پلنگ رؤیای شعر...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
من به تکرار باختم
(سعید اکبرنیا)
من به تکرار باختم
همچون فاحشهای که باید سوار اتومبیلی شود
و از زندگی عبور کند
در خیابانهای قطور
در میدانهای گشاد
و چهارراههایی که هیچ راهی به روشنایی نداشت
هزار بار باختیم [...]
نقد و تحلیل
شعر حباب؛
بوسیدن یعنی بوییدن و بوییدن یعنی روییدن... وقتی کسی آنگونه در خیایان، پهن میشود که هر تکهاش جایی در خیابانهای قطور و چهارراه سوتوکور پیدا میشود چگونه میتواند بوییده شود، چگونه میتواند بوسیده شود...
بوسیدن نقطه نضج دارد. بوسیدن نقطه رشد دارد. بوسیدن تمرکز است نه سوارشدن و پهن شدن... بوسیدن هوای شعر است که تکرار نمیشود و آنکه "به تکرار میبازد"، در هوای فعل است نه در هوای شعر... آنکه به تکرار میبازد در هوای رباب است نه در هوای سراب [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
میرفت و...
(مریم گمار)
میرفت و
پای رفتنش رودخانهای بود
که خیابانها
و پیادهروها را
با خود میبرد [...]
نقد و تحلیل
رفتن شناور و سوختن بي باور؛
مبتنی بر نظریه "راتر" (روانشناس اجتماعی)، برآیند پتانسیل رفتار، مساوی است با انتظار، ضربدر فاصله روانشناختی و ضربدر ارزش تقویت (پاداش) بیرونی، که منجر به انرژی معطوف به هدف میشود و پتانسیل رفتار، معنا مییابد.
ازآنجاییکه شعر، نوعی رفتار آموختهشده پنهان است که در آن دو عنصر "انتظار" و "فضای روان روانشناختی"، عامل محرکه رفتار پنهان است برآیند این دو عامل نبايد همسوی با يكديگر باشد. ازاینرو باهم جمع نمیشود و چون واگرا است، نتیجتاً درهم ضرب میشود.
مفاهیم شعر موردنقد، مبتنی بر پتانسیل رفتار نهفته، دارای عناصر همگرا و یکسو است که در دو مؤلفه مهم "انتظار" و "فاصله روانشناختی"، با یکدیگر جمع میشوند و از قوت پتانسیل رفتار نهفته شعر، میکاهد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
بوسیدن
(آیدا مجیدآبادی)
مردهایی که نبوسیدهام از خاطرم میروند
وقتیکه لبهایت چون خط استوا زندگیام را به دو نیم میکند.
نقد و تحلیل
شعر زيبا است و مفهوم میآفریند...
خط استوا، داراي مبدأ و فاصله نقاط آن بر روي دو قطب به يك اندازه است.
خط استوا، امتداد يگانگي است.
بوسيدن، انتهاي بيگانگي است.
فاصله ميان دو قطب مرد و زن، در امتداد يگانگي، داراي فواصل يكسان است. خاطره و يا خاطر، عرض جغرافيايي تجربه زيسته است و وقتي امتداد يگانگي به انتهاي ازخودبیگانگی میرسد، خاطره در مبدأ صفر متوقف میشود و چيزي باقي نمیماند.
"مردهايي كه نبوسیدهام از خاطرم میروند
وقتیکه لبهایت چون خط استوا زندگیام را به دو نيم میکند."
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
سرخی شراب
(مریم علیخانی)
سرخی شراب
از پوست شب
بیرون میزند
و میان چشمها
مدار تن به
دنبال شعر
التهاب را
پنهان میکند
و نقش خواب
روی پردهای
که بر واژه میلغزد
سیال میشود...
نقد و تحلیل
سرخی شراب و تاریکی شب، ترکیب زیبای طلوع فلق را تداعی میکند که از انتهای پوست شب بیرون زده است و در التهاب طلوع رسوایی روز، مستی شراب سحرگاه را پنهان میکند. "نقش خواب"، تعبیر مناسبی برای پنهان کردن رؤیای رهایی از تزویر شب است که بر "واژهها میلغزد و سیال میشود". انسان به آزادی میاندیشد و "واژه"، نماد رهایی انسان از آزادی است.
شراب سحرگاه، "شراب سرخی است که از پوست شب بیرون میزند و بر واژهها (آزادی) میلغزد..." درود بر شما...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
کلمات گاهی میسوزند
(مریم علیخانی)
کلمات گاهی میسوزند
مثل سیگار
بیآنکه زندگی کنند...
تجسمی عمیق بر
زخم خیال
نقش میبندد [...]
نقد و تحلیل
روشناي حضور؛
من شعر را عمیق، لطیف و پرمعنا یافتم. تسلسل بیان به شعر هویت بخشیده است و بر حضور ناپیدای "کلمات"، عطر "وجود" پاشیده است.
"کلمه"، انسان است و انسان در لرزش ذهن و تجسم مبهم شاعر مفهومی نامتعین یافته است و پیش از آنکه تجسم یابد در نقش خویش بهتدریج (مانند بالا رفتن دود سیگار در حال سوختن)، گم میشود.
"وجود" از شعر تبخیز است درحالیکه هویت شعر لبریز است و مانند دود به بالا میرود. "و هی برپا میکوبد تا نفی واژه (وجود) در متن غوغا کند." [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
الاکلنگ زندگی

(امیر معصومي)
دلم تاب برمیدارد
اگر
نگاهت سُر خورد
روی شعرهای من!
افسوس!
نگاه تو سنگین
دل من بیجان!
بازهم الاکلنگ زندگی!
نقد و تحلیل
"نگاه سنگين، دل سنگين"
ابتدا و انتهاي شعر، به زيبايي به هم گرهخورده است و در توازن موزون صورت، واجد فرازوفرود (بالا و پايين) است. از اين منظر شعر سيال است و میتواند در ذهن مخاطب جاري شود.
اما "نگاه سنگين و دل بیجان" شعر را از تموج، انداخته است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
صلاح جنگ
(کیومرث محمدپرست)
پرچم سپید صلح
پشت خاکریزها
صلاح جنگ نداشت
تن به تفنگ پر داده بود.
نقد و تحلیل
شعر واجد اندیشه است. استفاده از واژه "صلاح" به معنای صلاحدید، ستون فقرات شعر محسوب میشود و شعر را بهغایت استوار کرده است. چند دلیل برای قوت شعر وجود دارد:
١- "صلاح"، در پشت یا پس اندیشه نهفته است، مانند کسی که سنگر گرفته باشد و منتظر عکسالعمل مقابل باشد. واژه "صلاح" و "پشت خاکریز"، بهاینترتیب قرابت معنایی دارند و هردو بر نوعی واکنش پنهان تأکیددارند. استفاده از کلمه "خاکریز" نیز بسیار پرمعنا است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
لبهای شكر باران
(مسعود حسنزاده)

چه نقشی!!
چون دل عاشق به سودایی
و یا تاجی به شهبانوی زیبایی
و یا هورمی ز لبهایی شکر باران
چه نقشی در بهاران میزند این دست افسونگر.
نقد و تحلیل
شعر، زيبا و باشكوه است.
اما به نظر میرسد، گرماي لبهای شكر باران در بهاران، توازن معنايي ميان بوسيدن و بوييدن را به هم میزند. معناي بوسيدن يار، معادل مفهوم بوييدن بهار است. لطافت لبهای بارانخورده در طراوت و تازگي و شادابي است و بوييدن وجه غالب تمناي شادكامي است. گرماي لب (هورم لبهای شكر باران) اضافه توصيفي است و توجيهي بر علت شادكامي در بهاران به دست نمیدهد. علاوه بر اینکه به نظر میآید اضافه كردن باران به گرما (هورم لبهای شكر باران) عدم تناسب معنا را در بوسيدن (گرما) و بوييدن (باران) به ذهن متبادر میسازد و شعر را از توازن معنايي و مفهومي میاندازد.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
حریم خدایان
(شهین راکی)
خالص مرا
بر این عظیم ِ بیانتها
به جبر نگاشتهاند
و در نهادم
عشق
جوهرهای از حلاوت
وجود پربرکت ام،
ماری هفتخط شد [...]
نقد و تحلیل
شعر استوار؛
شعر واجد تبيين منطقي است و به همان اندازه، متقن، محكم و استوار است.
در شعر، مفاهيم از درهم تنيدگي متقابل، بهسوی "تفرد اختصاصیافته" براي رسيدن بهنوعی "پديدآيي كنش شكلي" متعين، پيش میرود. در روانشناسی رشد، پديدآيي كنشي، مفهومي از تاريخ زندگي اختصاصیافته فرد است كه بهوسیله آن میتوان تظاهرات شناختي رفتار فرد را در كليت ریختشناسی (مرفولوژي)، بازشناسي يا پديدآيي كرد. اين موضوع به معناي تأكيدي بر شکلگیری هويت سازمانیافته و منسجم فرد است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
حرفی با من است
(شهین راکی)
حرفی با من است
و شرابههای خون
در دلم
رنگینکمان غمگینی ست.
حرفی که ابر را
به استخارهی باریدن
و علف را
به بغضی تا سرانجام رویش
وا میدارد [...]
نقد و تحلیل
شعر واجد بیان فلسفی است و بر مسند منطق تسلسل بیان، مفاهیم از دل یکدیگر بیرون میآید. این نوعی بیان پدیدارشناسی فلسفی است که در آن "حرف" (فنومن)، عنصر فهم ماهیت عمیق و درونی "زندگی" را تبیین میکند و بهسادگی یک "نفس"، قصهپرداز روشنایی "شب" میشود و آن را با شرابههای خون رنگینکمان آسمان "من" (هستی پدیده) درمیآمیزد.
در این صورت به نظر میرسد، شاعر در بیان فلسفی خود، توانسته است عنصر عظمت زیبایی شعر را ابزار نوعی بیان پدیدارشناسی، قرار دهد و رویش ماهیت پدیده "حرف" (سخن) را به "بغض" ناگفته (عمیق و درونی) پیوند بزند. این پیوند، معرف فهم ماهیت "من" از عنصر پدیدارشناسی "حرف" است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
افق
(شهین راکی)
هر کجای جهان
که ایستاده باشی
جای پای چشمانت
در افق
همسایهی چشمان من است.
نقد و تحلیل
در شعر، کلیدواژه "افق"، مفهوم کلیدی شعر است و بدون آن شعر معنا نخواهد شد. اینکه "افق" باآنهمه گستردگی، زیبایی و زایندگی، هستی شعر را مصادره میکند، مفهومی از زندگی است و نشان میدهد که شاعر، به "بیان" زندگی دستیافته است و افق نگاه او به طلوع و غروب پرشکوه زیبایی همجوار "سایه" ادراك مفهوم "پيوند"، نزديك شده است.
پیوند میان "او" و "من" در افق طلوع و غروب زندگی، آن گوشه جهان که "او" ایستاده است، در سایه ایستادگی طلوع "او"، غروب ناپیدای "من" معنا مییابد؛ بنابراین تفسیر، "من" در سایهسار ایستادگی محبوب، مجذوب غروب زندگی میشود و به معنای زایندگی افق (طلوع و غروب) دست مییابد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
پیام صلح
(وهاب طباطبایی)
مینویسم
مثل سربازی که
روی آخرین پاکت سیگار
پیام صلح را به رنگ سرخ نوشت
تا رؤیای آزادی، آتش نگیرد
شاید دودی که از خون دوستانش به آسمان بالا میرفت
پیغام نجات زمین شود.
نقد و تحلیل
من اين شعر را پر مفهوم، منسجم و زيبا يافتم.
در نظر من و ازنظر من، منطقاً زمين خالي از جنگ نيست و اساساً زمين و جنگ همزاد يكديگرند. "زمين" را نمیتوان بدون جنگ فرض كرد اما "زمان" را میتوان بدون جنگ آرزو كرد. ازاینرو
..."شايد دودي كه از خون دوستانش به آسمان بالا میرفت
پيغام نجات ما (زمان ما) شود".
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
تو شبیه من هستی...
(ثریا تاج نیا)
تو شبیه پیچکی هستی...
نقش بستهای بر دیوار ترکخوردهی دلم...
شبیه شاپرک غریبی که هر روز باد آن را با خودش پشت پنجرهی دلم میآورد! ...
تو شبیه پروانهای هستی که مینشیند در افقهای دور رؤیاهایم...
شبیه اعجاز مسیح در گاهوارهی جهل [...]
نقد و تحلیل
شعر، منسجم، عميق و روان سروده شده است. معاني و مفاهيم آن مانند حركت منسجم و زيباي پرستوهاي مهاجر، متحدالقول و هممعنا، مضامين مستتر در بطن خود را به زيبايي كامل میکند.
"اعجاز باران در بغض وسيع چشم" مضمون "ديوار ترکخورده دل" را كامل میکند.
"دل" (مفهوم ابتداي شعر) طراوت میطلبد و "باران" (مفهوم انتهاي شعر) در معناي عميق خود طراوت میبخشد. اين دو باهم و برهماند [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
بیا قدم بزنیم در صبح...
(شهین راکی)
بیا قدم بزنیم در صبح ...
من به سلالهی آفتاب
و به شعرهای ذوبشده
در مخیلهی سرمازدهام
سطر به سطر بدهکارم
میخواهم
بر تن هر چه بودن
و هر چه رفتن
جامهای از شعر بپوشانم [...]
نقد و تحلیل
به نظر من، در اینجا، قدم زدن و شعر در یک مفهوم آمده است. اینکه مفهوم شعر را با قدم زدن در صبح، همپای ورزیدن نسیم بدانیم، بدیع، زیبا و تأثیرگذار است.
شعر در سکوت خلق میشود. در سکوت حرکتی جوهری برای تغییر نهفته است. ازاینرو ما به سکوت بدهکاریم و قدم زدن تجلی تظاهرات سکوت است. من از واژه قدم زدن در شعر بسیار استفاده بردم. متشکرم که حال ما را خوب کردید [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
خرده مگیر بر من
( شهین راکی)
رختِ معقولی که جامهی تن میشود
شوخچشمی روزگار و بهار
و هر بازیای
لب فرومیبندد در خیال من.
سکوت و انزوا، به رشدی خرچنگوار
زمان مییابد تا
مجابم کند [...]
نقد و تحلیل
"خرده مگیر بر من"؛
من متن را دوپاره یافتهام. ازاینجهت میان مفهوم انتظار (که "عشق" و "سحر کلام" معرف آن است) با بهشت (که "درمان" و "چارهاندیشی" مبین آن است) تلاش برای انسجام معنایی در هویت بخشی به اصالت بیان، شاعر را دچار تحیر نموده است.
ازاینرو است که خویشتن را در زندان وسوسه تنهایی اسیر مییابد؛ و برای رهایی از "مرگ سایه شوم بیتفاوتی" معجزه عشق را در باور خیال خود تا شکستن مرز سکوت و انزوا "رها" میکند [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
داستان رها
(فرزاد کدخدایی)
آهای ای سبزهی دلربای کوهستان
سرمهدانت را بیاور
زمین تشنهی نگاهی است که از عشقتر باشد.
سرمهای میخواهم
ناب
و نو [...]
نقد و تحلیل
به نظر من شعر شما ازاینجهت كه متلون و رنگارنگ است، چشمنواز است.
رنگ گل سرخ...
رنگ عشق كه در سورمهدان نقرهای میدرخشد...
و رنگ بالهای رنگارنگ پرواز پرنده كه زيبايي متلون زندگي را به ما نشان میدهد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
وقتی فاختههادر افق سرخفام میسوزند...
(حسین طوّافی لاهیجی)
چه کسی را توان تحمل سنگ است؟
اندوه به یکبارهی سنگینی
که از سیاهی ناپیدای ستارکی عریان
ماورا را میپیماید
و در حلقهی سیارات ناشناخته
محو میشود؟ [...]
نقد و تحلیل
شعر به زيبايي از فراز آسمان به عرصه زمين فرود میآید و در پهنه زمين در عمق تاريكناي بيكران پهنه وجود (هستي) زميني انسان، غور میکند...
"چه كسي را توان تحمل پرسشهای ازلي است
وقتي فاختهها
در افق سرخفام میسوزند"
اندوه بهیکباره سنگين سياهي ناپيداي فراز آسمان، ابهام بیکرانگی را بهسوی پهنه عرصه زمين میپیماید و سير خود را در عمق پيكره هستي انسان درمینوردد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
من صبح انزلی را دوست دارم...
(حسین طوافی)
نقد و تحلیل
شعر در تموجي موزون، خنكاي نسيم بكر صبحگاهي را از عمق درياي اصالت وجود به ساحل حضور میآورد.
"تاریکهای صبح انزلي" نمادي از ناپيداي گذشتههای دور اما اصيل وجود ما است كه شاعر نگاه بارانخورده خود را وقتیکه "نم مینشیند روي گردن آدمي..."، خنكاي آن را شهود میکند.
"كاش میشد به "روسيه" و "باكوبه" بروم و يك چهلچراغ بخرم..."[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
جنس عشق
(یعقوب رستمی ثالث)
جهان من...!
جهانِ تکرار است
دیگر برایم
شب با روز یکیست
چیزی میخواهم غیر از اینها
مثل تو...!
از جنس عشق
نقد و تحلیل
تحلیل من از محتوای شعر اینگونه است: ازآنرو که جهان جنس است. شب و روز جنس است؛ زیرا در تأکید بر پدیداری جنس خود، در تکرار نمود ذات میکوشد، چیزی جز تظاهرات نمود مصادیق ندارد. "چیزی میخواهم غیر از اینها
مثل تو...!
از جنس عشق..."[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
شعر، سرودن نیست، فروخوردن است
(نازنین یارمند)
یک شعر مگر چقدر توان دارد!
جز این نیست
اندوه را
از یکجای دلت بردارد
و جای دیگر بنشاند...
نقد و تحلیل
از کنار برخی از آدمها که عبور میکنید، بوی خوش عطر و ادوکلنشان تو را سرمست فضای لطیف خود، میکند. شعر نیز اینگونه است. اندوه را از جایی در عمق وجود برمیدارد و بهجایی دیگر میبرد. در این میان شعر سیال است و لحظاتی را، درحرکت سیال آسمان اندیشه شاعر بهسوی عمق اندوه جان او سیر میکند [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
چه معادلهی نابرابری
(ثریا تاج نیا)
چه معادلهی نابرابری...
اینهمه هستی...
و...
بیاندازه...
ندارمت...!
نقد و تحلیل
شعر مفهوم عميق زندگي است. جاذبه بودن و ماندن در هستي و وجود شكل میگیرد. جاذبه بودن كشش بهسوی ماندن است و بودن و ماندن بهخودیخود مفهوم زندگي را تداعي نمیکند. در اين صورت نقطه مقابل بود و ماندن، تصور نبودن است. همانطور كه جاذبه بودن مربوط به زمين و نقطه پايين است، تصور نبودن مربوط به آسمان بالاي سر انديشه انسان است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
بیان فلسفی شعر
(افشین یداللهی)
به من
در عمق نگاهت
که ناکجای جهان است...
وطن بده.
نقد و تحلیل
در بيان شاعر نگاه فلسفي وجود دارد كه قابل تبيین است. اين شعر نمونهای از بيان فلسفي است.
فلسفه زاده رنجي است كه انسان آن را براي رسيدن به شكوه و عظمت انساني كشف كرده است و شعر اين رنج را لطیفتر و ظریفتر به ما مینمایاند [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
بوی زلف
(هوشنگ ابتهاج)
این بوی زلف کیست
که جان میدهد به من...؟
نقد و تحلیل
زلف روي سر میروید و به زيبايی فرد وجاهت میدهد. بنابراين به نظر میرسد در اينجا زلف نماد انديشه است كه در سر میروید و به شخصيت فرد وجاهت میبخشد.
بوي زلف، بوي انديشه است كه بهتازگی و طراوت میروید و انسان را به بوي طراوتش جان تازه میبخشد.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
چمنزار خسته از رؤیاست
(کامیار شاپور)
چمنزار خسته از رؤیاست،
رؤیای گیاهی سبز
من افق را با مدادی رنگپریده
خطخطی میکنم [...]
نقد و تحلیل
شعر نمونهی دقیقی از تسلسل در بیان است که نشان میدهد شاعر از انتظام فکری در سطح بسیار خوبی برخوردار است. نگاه فلسفی شاعر بر بام اندیشه خود سبکبال در حال پرواز از بالای جامعه است و قادر است تا از آن بالا کلیت منسجم اجتماع را بنگرد و با نگاه ژرف فلسفی خویش، بافت درونی این انسجام را به ما نشان بدهد[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
تا دیوانگی هردوی مان فقط لحظهای مانده است
(شاهرخ رفوگران)
دلتنگ خویشم
به دل میگویم
تو بگو برو
تو بگو نباش
تو بگو، دم مزن،
نفس نکش،
بمیر
اما سکوت مکن [...]
نقد و تحلیل
"تا ديوانگي هردومان لحظهای مانده است"
منطقاً نمیتواند صحيح باشد كه هر دو نفر يعني عاشق و معشوق، دلداده دل ازدستداده باشند. ديوانگي و جنون براي هر دو نفر نمیتواند در یکزمان و در یکلحظه قابلتصور باشد، زيرا درك تمناي عشق عاشق از سوي معشوق، نيازمند هوشياري از سوي معشوق است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
مرگ را نیز زندگی خواهم کرد
(شاهرخ رفوگران)
بیهراس از هر چه غوغا
نشسته، ایستاده، ساکن، پویا
مرگ را نیز زندگی خواهم کرد [...]
نقد و تحلیل
از الزامات زندگي، مفهوم مرگ است. زندگي بدون مرگ معنا نمییابد.
"مرگ را زندگي خواهم كرد" به نظر میرسد به اين معني است كه مفهوم مرگ از زندگي حذف خواهد شد. در اين صورت زندگي از معناي اصلي خود تهي میشود. اگر زندگي از معناي اصلي خود كه با مفهوم مرگ معنا مییابد، تهي شود، بنابراين چگونه میتوان مرگ را زندگي كرد، درحالیکه معناي زندگي تهي و بیمفهوم شده است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
غزل
(فاروق تیموریان)
این منم کُنج زمین، تنهاترین مَردِ غزل
آشنا با لذت و زخم و غم و درد غزل
ساده میگویم ولی سخت است درک واژهها!
درکِ منظورِ نهفته در عملکرد غزل [...]
نقد و تحلیل
شور شعر درآمده است.
مرد غزل؟
ولگرد غزل؟
عملكرد غزل؟
رهآورد غزل؟
نمیتوانم بفهمم. غزل فقط غزل است هيچ اضافهای ندارد. شاعر، غزل را نمكين كرده است. شورش را درآورده و زياده نمکزده است. نمكين شده است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
تو گل سرسبد خاطرههایم بودی
(بهرام بنی نجار)
تو گل سرسبد خاطرههایم بودی
حسترین پنجرهی حال و هوایم بودی
در شب تیرهی دلتنگ شدنهایم تو
روشنیبخش چنان نور خدایم بودی [...]
نقد و تحلیل
به نظر من وقتی شعر، "زیبا، روان و دلنشین" باشد. فقط زیبا و روان و دلنشین است. عطر گلاب، عطر و بوی مخصوص به خود را دارد و ویژگیهای ذاتیاش معرف زیبایی و دلنشینی آن است؛ اما باران که "در لطافت طبعش خلاف نیست" بر هر زمینهای که ببارد عطر و بوی ذات آن زمینه را متجلی خواهد کرد. شعر زیبا، روان و دلنشین در زیبایی خود حبس میشود و شعاع تأثیر آن از دایره احساس تعلقخاطر مخاطب به بهرهمندی برای جلب منفعت حال، بیرون نخواهد رفت. [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
ماهیان مأوا گرفته
(مژگان بیانی)
امید سمتوسو میدهد جریان زندگی را
میگوید به گوش زیستن تندتر برو
آنجا آرمانی منتظر توست
جریان زندگی اما گاه چون آن رود پرخروش به امید رسیدن به دریا [...]
نقد و تحلیل
شعر بافت دروني منسجم و درهمتنیدهای دارد كه بهوسیله مفهوم "ماهيان مأوا گرفته در انديشه"، ذهنيت مخاطب را بهیکباره تا عمق مفاهيم دروني زيستن، فرومیبرد و معني جريان زندگي را كه در برکهای کمعمق گرفتار شده است، نه با اميد بلكه بهوسیله انديشيدن (ماهيان مأوا گرفته در انديشه) جان میبخشد[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
دلم کمی خدا میخواهد
(مژگان بیانی)
دلم کمی خدا میخواهد...
کمی سکوت...
کمی آخرت...
دلم دل بریدن میخواهد...
کمی اشک...
کمی بهت...
کمی آغوش آسمانی...
دلم یک کوچه میخواهد بی بنبست!
و یک خدا!
تا کمی باهم قدم بزنیم... فقط همین!
نقد و تحلیل
نقطه اتكا و محور شعر؛ "دلم يك كوچه میخواهد..." است. نقطه اتكا و شكوفايي شعر را به نظر من از انتفاع انداختهاید. اگر میگفتید؛ "دلم يك كوچه میخواهد بنبست"، شعر در خود فرومیرفت و عمق مییافت.
اما شما گفتهاید؛ "دلم يك كوچه میخواهد بي بنبست". بنابراين شما مفري براي گريز شعر در سطح، باز کردهاید.
"دلم يك كوچه میخواهد بنبست"، منافذ نفوذ و گريزگاه را میبندد و شعر را در خود تا عمق معني فرومیبرد.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
دور تکرار
(مژگان بیانی)
همه اشیا به دور تکرار گرفتارند
همه پدیدهها عادت کردند به پذیرش تقدیر تکراری خود
و نمیدانم چگونه تو از دور تکرار گریختهای
عادتها را کنار گذاردهای
و هرروز را با شگردی نو متحیر میکنی.
نقد و تحلیل
این شعر، زیبا، تأثیرگذار و تأملبرانگیز است.
در نوشتههای شما "حس ظریف، نهفته است" که میل دارد در زمینه ی موسیقیایی خود، آرام و سنگین متجلی شود. به نظر من زمینه موسیقیایی این شعر، درون ناآرام و پرفرازونشیب شاعر است که در تموج نسیم شرق بهسوی غرب در تلاطم موزون است.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
زندگي عنکبوتي...
(شهين راکي)
خدا من بودم
و دستهایم رسولاني
که تار میتنیدند
بر گرداگرد سایهام
که پشت به آفتاب نداشت[...]
نقد و تحليل
در اين شعر، شور مفهوم مانند خون در بدن جاري و منبسط است و گونه شعر از سرخي شادابي و طراوت، گلگون است. چه كسي است كه بتواند ثابت كند، اين شعر غني نيست. ضربان شعر به آهنگي موزون، جانمان را مینوازد و ما قادريم تا نشانههایی از طراوت حيات را درك كنيم. شعر سرشار شور و شعور است.
این شعر نمونهای از وحدت و یکپارچگی میان ابژه (عینیت) و سوژه (ذهنیت شاعر) را که موجب آفرینش مفاهیم جهان گشت شعر میشود، به ما نشان میدهد[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
سرزمينم میدانم روزگارت خوش نيست
(مژگان بياني)
سرزمينم میدانم روزگارت خوش نيست
جانت مجروح حادثههاست
تبداری میدانم
تشنهای میدانم
دردهایت را میفهمم
چارهاش را بگو
آن را نمیدانم[...]
نقد و تحليل
درك من بهعنوان مخاطب اين است كه شعر، منقبض است، در خود فرورفته است و مانند انسان مسلول، در حال سرفههای مكرر جانکاه است. شعر بايد آنقدر سالم باشد كه انفاس مسیحاییاش درجانمان گرمي عشق و اميد برافروزد و باورهاي عقلانیمان را فربهتر كند.
دریکی از دستنوشتههایتان که در آن به معرفي شعر مفهومي پرداختهاید، به احساس مشترک و دغدغه مشترک در زبان مفهوم اشاره کرديد که میتواند منجر به جهان گشت بودن شعر بشود[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
رویش عشق
(سهیلا عبدالعلیزاده)
چیده شد شاخه گل از دامن پرمهر بهار
اشک از بوته فروریخت، جدا گشت گل از یار و دیار
پس از آن چشم غریبی به جمالش افتاد
دست پرمهر سخاوت به گلویش انداخت
راهی مقصد و منزل شد و با شوق برفت
سوی آن ماه پریدخت به دیدار نشست [...]
نقد و تحلیل
زيبا و پر مفهوم است و شعر، انسجام معنايي دارد. در بيان مفهوم از نقطه عزيمت خوبي برخوردار است و تا انتها انسجام معنايي خود را در تبیين مفهوم حفظ نموده است.
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
ای تمام نامهای هر کجا!
(قیصر امین پور)
ای شما!
ای تمام نامهای هر کجا!
زیر سایبان دستهای خویش
جای کوچکی به این غریب بیپناه میدهید؟
این دل نجیب را
این لجوج دیرباور عجیب را
در میان خویش
راه میدهید؟
نقد و تحلیل
با خواندن مطلع نخست شعر، "اي شما! اي تمام نامهای هر كجا!" بدون آنکه به نام سراينده، نگاه كنم، سخت تحت تأثیر عظمت بيان شاعر قرار گرفتم. اين نوع بيان، تضميني از ذات بيان شاعرانه است كه در آن تحير فلسفي، دل نجيب شاعر را در ميان غوغاي نامها، به پناه خويشتن خويش میکشاند و در آن ميانه به تحير، سكوت و تاريكي میرسد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
شاسوسا
(سهراب سپهری)
"شاسوسا" روی مرمر سیاهی روییده بود:
"شاسوسا"، شبیه تاریک من!
به آفتاب آلودهام.
تاریکم کن، تاریک تاریک، شب اندامت را در من ریز.
دستم را ببین: راه زندگیام در تو خاموش میشود.
نقد و تحلیل
در نقطه روشن ذهنم به دنبال ناپیدای سکوت تاریکی گشتم. سکوت تاریکی در پرتوی روشنایی آفتاب خیرهکننده حقیقت، ناپیدا است. ناپیدایی سکوت تاریکی نشانهای است برای درک عظمت باشكوه و پيچيده حقیقت زندگي در بطن تاريكي. حقيقت زندگي در سكوت تاريكي آرميده است.
اما ما "به آفتاب آلودهایم"
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
حروف از من گریزانند
(اصغر پور انتظاري)
حروف از من گریزانند
جستجو در پستوی الفبا
جز ناکامی باری برایم ندارد
قانون احتمال درهمپیچیده [...]
نقد و تحلیل
هر شعر سه جزء دارد و مهمتر اینکه شعر بر محور تخيل و تخيل بر عنصر تحير استوار است. تحير خود تحير میزاید. هرچه هست حيرت اندر حيرت است.
بيان شما تقریباً عاري از حيرت است و بر نگرش اثباتگرايانه يا پوزيتويستي متكي است. جستجوي شما در پستوي الفبا نمیتواند حاصلي جز ناكامي ناشي از خستگي، به دنبال داشته باشد. زيرا پیشفرض شما جستجوي اثبات گرايانه است و قانون احتمال انکارگرایانه (نسبيت) از نوك نوشتافزار شما نمیپاشد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
لبان هوس آلود دختركان شهر
(سپيده وزیری)
روزگار غريبيست نازنين
رحم از دلها رفته
عشقي براي عاشقي نيست
مردم سنگ بدست، دلت رو نشانه میروند
هزار پاره میشود دل كوچكت [...]
نقد و تحلیل
در شعر، كلمات درهمفشرده شدهاند، بهطوریکه يكديگر را به بالا و پايين فشار میدهند ازاینرو به نظر میرسد كلمات بر روي معاني يكديگر میلغزند و از جايگاه خود بيرون میآیند. علت میتواند استفاده زياد و متراكم از كلماتي باشد كه بخش زيادي از آن كلمات جهتگیری انتزاعي ندارند و از عينيت درگير شاعر با محيط به وجود آمده است. بنابراين شعر شما سخت نيازمند پالايش و ويرايش است كه از تب شهوت شعر كمي كاسته شود [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
من یک انسانم
(غاده السمان)
"من یک انسانم"
اگر به خانه من آمدی
برایم مداد بیاور، مداد سیاه
میخواهم روی چهرهام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم [...]
نقد و تحلیل
سه کلمه کلیدی (خانه_ قفس_ قلب) در شعر وجود دارد که محور تأمل شاعر است، شاعر هستی زنانه خویش را در حصار امنیت مفهوم این سه کلمه محصور کرده است. (روی _ موی_صدا) پنجره محفظهای است که شاعر در سه کلیدواژه (خانه_ قفس - قلب) از منافذ آن به بیرون نگاه میکند. نگاه شاعر به بیرون از خانه درون، نگاه از درون به بیرون نیست بلکه نگاه از بیرون به درون است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
چه بیانصاف میتازد
(شراره رضوی)
چه بیانصاف میتازد
خزان بر برگ پاییزم
و بیانصافتر اینکه...
هنوز از عشق لبریزم
سیاهی دور چشمانم،
رخم زرد است میدانم [...]
نقد و تحلیل
شعر لبريز از طراوت عشقي است كه بیتاب جاري شدن است، قالب و فرم جديد شعر، ديوارهاي بلند حصار قديمي را فروریخته است. پرنده ناآرام محبوس درون كلبه قديمي محصور در انقباض مفاهيم دگم فلسفي، در حال تمرين بال گشودن است. او كناره پنجره رو به آسمان اميد، دو چشم (نمادي از پرنده محبوس در كلبه اندیشههای فلسفي) را به رؤیای بال گشودن بر فراز انديشه خزانزده فلسفه نهیليسم، دوخته است و عزم و اراده خود را در رهايي از زخم شلاق نيستي، نابودي و عدم، فرياد میزند [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
و آدمها، عشق را...
(هربر لوپوریه)
اکثر موجودات، همیشه به خاطر نقطهضعفهایشان، توی دردسر میافتند.
مگسها، چیزهای چسبناک را خیلی دوست دارند.
شبپرهها، شعله را،
و آدمها، عشق را...
نقد و تحلیل
مگسها، چیزهای چسبناک را خیلی دوست دارند.
شبپرهها، شعله را،
اما
آدمها عشق را دوست ندارند...
آدمها عشق را زندگي میکنند...
انسان بدون عشق ماهیتاً انسان نيست. عشق نقطه قوت زندگي است كه نياز به تعلقخاطر و دوست داشتن ندارد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
ساده لوحانه اگر زنده بماني، مُردي
(شراره رضوي)
ساده لوحانه اگر زنده بماني، مُردي
سازِ اين قافله را هجو بخواني، مُردي
اين قبيله همه با قبله قسم میسازند
غيرِ اين قبله رهِ غير بداني، مُردي[...]
نقد و تحلیل
این شعر تأمل من را برمیانگیزد. از آن سرودهایی است که شاعر را میتوان در محتوای شعر دید؛ و نمیشود در مقابل حضور او بیتفاوت بود. وقتی شاعر را بتوان در شعر دید. فریاد شعر رساتر و زیباتر میشود. شعر جاری میشود و تو را در برمیگیرد. در این صورت نیمه پنهان تشخص شعر سرک میکشد و بیتاب و ناآرام خودش را به تو مینمایاند. این دشوار و البته بسیار مهم است که شعر بتواند با شاعر وحدت بیابد[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
به خلوص یک نگاه از تو...
(شهین راکی)
به خلوص یک نگاه از تو
بهسوی "او "
بارور از
رهایی شدم...
بگذار زایشم
تمام شدن من باشد
در آینهی محراب نگاهت[...]
نقد و تحلیل
هر نوبت که شعری از شما به اشتراک گذاشته میشود با لذت مطالعه میکنم. شعرهای شما لذت آفتاب پاییزی را دارد. مایلم درک و احساسم را در مورد شعرهای شما اینگونه بیان کنم که شما شاعر شعرهای آفتاب پاییزی هستید. زمانی که جانمان در خنکای نابهنگام و غافلگیرکننده باد و سرمای پاییزی در حال ریختن برگهای امید است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
خستهام من!
(حسین پناهی)
خستهام من!
خسته از این زندگی!
خسته از این روزهای پرملال!
بال میگیرد،
کلاغِ روحِ من،
تا کنارِ دشتِ سبزِ بی بلال!
نقد و تحلیل
روزهاي زندگي پرملال میشود. دشت سبز نمادي از زندگي است. بي بلال (بیبر و ميوه) است.
"خستهام من! خسته از این زندگی! خسته از این روزهای پرملال!"
من (خودآگاه شاعر) خسته میشود. در ميان اینهمه خستگي ملالتبار، تنها مفر اميد، بال زدن كلاغ روح است. كلاغ روح چون نمیتواند اوج بگيرد از دشت سرسبز زندگي دنيوي كه بیثمر است بالاتر نمیتواند برود و باز نتيجه میشود خستگي بيشتر[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
شکستهدلان
(کیومرث محمد پرست)
شکستهدلان همیشه
دنبال خلوت خدا میگردند
و سکوت [...]
نقد و تحلیل
چند بار مطلب را خواندم. نتوانستم انسجام مفهومی شعر را درک کنم. سکوت با خانه در تناقض است و انسجام نمییابد. در خانه غوغا و غلغله وجود دارد. فضای خانه منقبض است زیرا ما خود را در آن جای میدهیم و در محدوده آن جای میگیریم. خانه دل، خانه خدا، کنج دل، اضافه تشبیهی است. منبسط است، خداوند در آن جای میگیرد. بنابراین خانه منبسط میشود[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
رؤیای مهتاب
(مازیار طهماسب نیا (منزوی))
زد حسرت ستاره؛ از یک طلوع دیگر
رؤیای نیمهکاره؛ در خواب یک کبوتر
بر چشم نیمهبازش؛ قمری ترانه میخواند
بر نرمههای بالش؛ بالش نهاده از پر [...]
نقد و تحلیل
شعر، زیبا، روان و منسجم است. مصرع بيت آخر "ای عشق پاک اول؛ هستی تو عشق آخر" نتیجه مناسبی برای شعر نیست و به نظر میرسد شاعر نتیجه را القاء میکند. از مطلع شعر تا آخرین مصرع بیت آخر ارتباط منطقی و مستحکم میان مفاهیم مستتر در شعر، وجود دارد. مصرع بیت آخر "ای عشق پاک اول؛ هستی تو عشق آخر" با محتوای روان شعر ازآنجهت که نتیجهای مختوم را در قالب قضاوتی ارزشی از زبان شاعر بیان میکند، با ارکان شعر تناسبی ندارد و شاعر نتوانسته است انتها را به ابتدای فاخر شعر پیوند درونی بزند[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
افتادهام این روزها...
(ثریا تاج نیا)
افتادهام این روزها...
نه روی زمین...
از چشمهای تو...
خوبشدنی نیست...
این زخم کهنهی ناباور...
نقد و تحلیل
توضیحی کوتاه در تحلیل مفهوم زمان در این شعر ارائه میشود که به ابهام مطرحشده درباره آن (با آوردن نوعی قید زمان، هنگام وقوع رخداد، این روزها معرفی میشود ولی در ادامه مطلب به کهنگی زخم اشاره میشود که نشان از دیرزمان بودن دارد) پاسخ داده شود و معتقدم ابهام طرحشده هوشمندانه است و شایسته است پاسخ تحلیلی و منطقی ارائه شود [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
امشب و فردا شب و هر شب
(اصغر پور انتظاری)
امشب و فردا شب و هر شب
بیاد تو مثل دیشب و پریشب
اشک آید و غم خانه دل ویرانه
حال مرا درنیابد جز ماه شب
نقد و تحلیل
شعر گلوی شاعر را فشار داده است. صدای شاعر رسا نیست. مبهم و نارسا فریادی فروخفته را همراه با بغض اشکآلوده بیان میکند و ما بهجای درک واضح مفاهیمی که از عمق جان او میتراود، فقط اشکهای جاری او را میبینیم. اشاره شاعر به اینکه "حال مرا درنیابد ماه". تأیید شاعر بر بیتوجهی مخاطب به مفاهیم بغض فروخفته اوست که البته از گلوی او مبهم و نارسا بیان میشود[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
پس زندهباد اميد
(سيد علي صالحي)
در ازدحام اینهمه ظلمت بي عصا
چراغ را هم از من گرفتهاند
اما من
دیواربهدیوار
از لمس معطر ماه
به سایهروشن خانه بازخواهم گشت[...]
نقد و تحلیل
در این شعر، شاعر با استفاده از تفکر استقرایی، گامبهگام مخاطب را به انتهای باور امیدوار خود برده و او را سخت تحت تأثیر قرار میدهد. مخاطب در کوچه بنبست منطق شاعر، راه گریز جز تسلیم ندارد. شاعر اما از شوق رسیدن به موعود (امید) مخاطب را با رعشه طوفانهای هزار هیولای بیدار در کمین امید، آشنا میکند[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
فضاي مجازي
(حمید سلطانآبادیان)
دائماً آنلاین میباشم و معتادم به آن
هست واجبتر برايم از هوا و آب و نان
يا كه سرگرم چتم يا گردش اندر دشت وب
گور باباي گذشت ساعت و وقت و زمان
نصب كردم روي سيستم يك اَبَر فیلترشکن[...]
نقد و تحلیل
فضاي مجازي بهخودیخود يك زمينه است. بستر است. فضاي مجازي فضاي محمل انتقال پيام است. پيام حاوي محتوا است. مخاطب محتواي پيام را دريافت میکند نه زمينه پيام. زمينه در نقش يك رسانه در انتقال صحيح، كامل و درست و سريع پيام نقش دارد. در روانشناسی يادگيري معلم نيز در نقش يك زمينه و بهعنوان يك رسانه در انتقال محتواي پيام فعاليت هدفدار میکند[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
مرا به تاریکی شب بسپار
(سادات هاشمی)
مرا به تاریکی شب بسپار
شبی بیستاره
شبی بی مهتاب
نمیخواهم که رهروان دروغین روشنایی روز
بغض و اشکهای مرا ببینند[...]
نقد و تحلیل
متن، تموجي ملايم دارد. زمينه و بستر تموج در کلیدواژه ماه است. ماه بغض فروخفته در تاريكي شب، شبي بیستاره و بي مهتاب، است. در اين تاريكي محض، ماه، نقطه اميد است كه روشنايي خود را از خورشيد میگیرد. روشنايي روز در دو معناي اصيل و معاني دروغين بهکاررفته است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
چه پاییزی دارد این سال!
(ثریا تاج نیا)
چه پاییزی دارد این سال!
سپیدارها خمشدهاند روی برگهایشان...
من برگها را نفس میکشم...
سپیدارها مرا مینگرند[...]
نقد و تحلیل
در واكاوي محتوايي عناصر مفهومي شعر، دو بخش مرتبط باهم، اما در ماهيت مجزایي از يكديگر مشاهده میشود. ساختار مفهومي پاييز را میتوان بر روي يك خط افقي ترسيم كرد و ساختار مفهومي بهار را بر روي خط عمودي. بنابراين در شعر ما بايد بتوانيم ثابت كنيم كه معني پاييز چگونه منجر به ترسيم خط افقي و معني بهار چرا منجر به ترسيم خط عمودي میشود[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
تنم تاریخ آبی کاشیهای قدیمی
( آمنه ابراهيمي)
تنم تاریخ آبی کاشیهای قدیمی است
وقتی فکر میکنم
رنگ چشمهایت را
قرنهاست که میشناسم.
نقد و تحلیل
به نظرم شعر دچار تناقض در مفهوم است و از عمق معنای آن کاسته شده است. کاشی از خاک به وجود میآید. کالبد آدم از خاک است. "تنم تاریخ آبی کاشیهای قدیمی است" یعنی من و کاشی قدیمی قرابت داریم. تن من تاریخ کاشی قدیمی است. در این میان شما به کاشی هویت دادهاید یا کاشی به شما؟ فرض بر این است که شما به کاشی هویت زنده دادهاید؛ زیرا خاک وجود شما همه هستی کاشی است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
تنها در آغوش تو آرام خواهم گرفت
(ثریا تاج نیا)
از تمام هراسهایم عبور کردهام...
شدهام یک پیچک انتظار...
منتظر خورشید...
میخواهم تمام تلخیها را بتکانم در حضور تو [...]
نقد و تحلیل
شعر دارای الگوی هندسه مفهومی است. مفهوم واژگان، مانند پیچک، نرم و لطیف در هم میپیچند، شکل موزون مییابند.
"خورشید" با "چشم"، "پیچک" با "آغوش"، "تلخی" با "اندوه"، "بلوغ" با "عبور" و "هراس" با "تاریکی" ارتباط مفهومی دارند. شاعر به زیبایی مفهوم اراده را در سه معنی مترادف، در نقطه مرکزی مدل هندسی قرار داده است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
(هوشنگ ابتهاج)
ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
بی تو دیگر
سر ساز و دل آوازم نیست.
نقد و تحلیل
شعر تسلسل در بيان دارد.
ساز با آواز
نفس با دل
تو با من
قرابت معنايي دارد.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
تو بیآنکه بخواهي در من رها شدي
(نازنين يارمند)
تو بیآنکه بخواهي
در من رها شدي
بر روي آيينه
در ابر، در ماه
تلاقي دو جويبار
در پيچ راه تو دیدهای در بهار
كسي را كه دل سپارد با آب [...]

نقد و تحليلي بر نقاشي و شعر نازنين يارمند
سه مفهوم کلیدی در شعر نازنین یارمند وجود دارد که در تلاقی با یکدیگر، مدل مفهومی از یک معنی را به ذهن متبادر میکند. این سه مفهوم عبارتاند از:
1- رها شدن
2- 2- تلاقی دو جویبار
3- دل سپردن به آب.
در پرترهای که او ترسیم کرده است نیز، سه جزء برجسته وجود دارد که مفهوم انتزاعی از یک کلیت را نشان میدهد. این سه جزء عبارتاند از:
1- سایهای از موی کوتاه
2- لب برجسته
3- گردن نیمه عریان.
مفاهیم کلیدی شعر او بر محور مفهوم آینه، متکی است. آینه روشنی و شفافیت را از ماه میگیرد. "بر روی آینه، در برابر ماه" [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
یک اشتباه را دو بار تکرار نکن
(ثریا تاج نیا)
انگار، عروسکی شدهام در میان احساسات تو...
... دلت که میخواهد... مهربان میشوی...
... حال دلت که بد باشد... من یک اشتباه میشوم...
... یادت باشد[...]
نقد و تحلیل
به نظرم شعر معنايي معكوس دارد. جمله "براي هميشه بهسلامت" در انتهاي شعر نتيجه، خلاصه و چكيده منويات ذهني نويسنده را در مورد موضوع دوستي و مرافقت، بيان میکند. در ظاهر يعني براي هميشه برو اما دقیقتر میشویم. كلمه هميشه را در كنار كلمات ديگر قرار میدهیم. احساسات تو...، دلت يادت باشد (كنایه از حضور و شهود)[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
مهربانم بس کن
(شاهرخ رفوگران)
مهربانم بس کن
گاه از خودم میپرسم
چهار سالم بود یا چهل سال
که ستاره دیدم [...]
نقد و تحلیل
"مهربانم بس كن" تداعیکننده بغض متراكم است كه به ناگهان سرریز شده است. زيرا بعدازآن اشاره به فاصله بغرنج زمان بين چهارسالگی (معصوميت) و چهلسالگی (پختگي و كمال) میشود. در اين میانبر شقايق وجود، داغي از جنس حرارت خورشيد مانده است كه به ديدن كورسوي ستاره در آسمان اميد، مرغدل را به پرواز درمیآورد، درحالیکه در خلوت تنهايي خويش، داغدار ماندن در رنج بين چهارسالگی و چهلسالگی است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
زایش عشق
(سهیلا عبدالعلیزاده)
کوسها بر خود سیلی زدند، درختان بهزانو درآمدند، بادها به نسیمی تسلیم شدند، دروازهها گشوده گردید، سایهای افتاد بر دیوارهای ویران این شهر پرآشوب، نفسها به شماره افتادن و سایهها بر یکدیگر ساییدند و نالیدند... اصطکاک دو آغوش از فرسنگهای دور، فتح درد، اهتزاز درفش عشق بر قلههای تبدار وجود... مبارک باد خاموشیه آتشفشان بیرحم سکوت...
نقد و تحلیل
نسيم ،درفش كاوياني عشق را به اهتزاز درمیآورد. نفسها كه به شماره میافتند. آه و ناله و افغان چون نسيمي سوزناك كمر باد را میشکند (خانمانسوز بود ناله آهي گاهي) و مانند آتشفشان بیرحم، سكوت را با ساييدن صداي سايه بر سايه (به نشانه اضمحلال باد و طوفان ویرانگر) میشکند تا درفش حاویانی با وزش ملائم نسيم عشق به اهتزاز درآيد[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
تنها نسیم را باور دارم و آرزوهایش را
(ثریا تاج نیا)
در میان سکوت شب...
در حضور تاریکی مطلق...
...یک نسیم...
دلتنگ میکوباند خودش را به بابونههای وحشی کویر[...]
نقد و تحلیل
"تنها نسيم را باور دارم و آرزوهایش را". آرزوی نسيم آن است تا در خلوت و سكوت (كنايه از دلتنگی) خودش را ملايم بكوبد به بابونههای وحشي كوير. بابونه وحشي در اينجا كنايه از اميدي است كه در دل كوير (بطن نااميدي)، با اشاره سرانگشت نسيم ملايم در حضور تاريكي مطلق، به نور بازگشت میکند[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
وندا! آنکه میرود نمیداند...
(ثریا تاج نیا)
وندا! آنکه میرود نمیداند، اما آنکه میماند خوب میداند کاسهی آب معجزه نمیکند... من پس از رفتنت پشت سرت آب ریختهام و سفالش را به یادگار گذاشتهام روی ایوان خاطرهها! سفال میگوید خواهی آمد، آب میگوید برای همیشه رفتهای. بر سر دوراهی ماندهام [...]
نقد و تحلیل
كوزه سفالي، نمادي از بازگشت است. ايوان، نقطه بلندي از خانه است كه چشمانداز مقابل آن دلنشین است (برخلاف پشتبام). ايوان خاطره، جايي است كه از آن نقطه، دوردستهایی كه مبهم و نیمهتاریک است (ناخودآگاه)، میخواهد خود را نمايان سازد[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
باد پیچیده شده است در میان صنوبرها...
(ثریا تاج نیا)
باد پیچیده شده است در میان صنوبرها...
یک عالمه سکوت آمدهاند نشستهاند در میانهی یاسهای امینالدوله...
زیر این آوار مرگبار نشستهام به دنبال یک هجرت بیبازگشت...
فقط دلم برای تو تنگ میشود[...]
نقد و تحلیل
اين متن يكي از آن معدود متنهایی است كه من بیتابم در تفسير آن. چندين بار از زواياي مختلف در ذهنم، آن را تحليل كردم و هر بار به نتيجه نسبتاً واحدي رسيدم. متن داراي کلیدواژگانی است كه به شكل منسجم و واحدي معني يكديگر را تائید و تكميل میکنند. ازاینرو انسجام مفهوم درهمتنیده است و تراكم معني بافت متن را چندلایه كرده است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
من خونبهای عشق را دادم
(ثریا تاج نیا)
من خونبهای عشق را دادم همراه با بر باد رفتن روزهایم... تو بهای عاشقیم را هنوز پرداخت نکردهای... من در کوچهی انتظار، زبانزد شدهام... بهای عاشقیت چرا نمیبارد...
نقد و تحلیل
اگر در شعری، ابتدا و انتها، با استفاده از مفاهیمی که بار ارزشی دارند بسته شود، عمیقترین واژهها در مواجه بین آغاز و فرجام شعر، قربانی فشار ناشی از جهتگیری ارزشی، پایمال خواهند شد. در بسیاری از موارد، زمانی که گوینده، با کلمات بسته و جهتدار آغاز میکند، نشان میدهد که مصمم است تا جهت مسیر شعر را برای ارائه قضاوت و حکمی از قبل صادرشده، مشخص کند. در این صورت، به نظر من شاعر مسلح است و هدفش را از قبل، مشخص نموده است [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
هیچکس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
(سهراب سپهری)
"باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچکس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت ... "
نقد و تحلیل
"باید امشب بروم" استفاده از کلمه "باید" بر انجام قطعی کاری تأکید میکند که شاعر پرهیز دارد تا به آن تفاخر کند و مدعی شود که از دل تاریکی بهسوی روشنی وحدت وجود بالا کشیده است او مدتها است که برکشیده است.
"شب" استعارهای برای پردهپوشی شاعر بر اسرار این بالارفتن و اوج گرفتن است. "باید امشب بروم" کلمه شب همچنین ابهام و سردرگمی شاعر را در بیان چگونگی درک ابتهاج مجذوبیت وحدت وجود، بیان میکند و البته تواضع او را در بی مدعا بودن نیز نشان میدهد. پرده شب کشیده شده است و او خود نمیداند که در جذبه درک وحدت وجود، چگونه پلهپله تا ملاقات خدا رسیده است، اما چند نشانه واضح را به ما نشان میدهد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
همهی هستی من شده است تاوان یک گناه
(ثریا تاج نیا)
همهی هستی من شده است تاوان یک گناه...
گناه من دیدن چشمهای تو بود...
از گناه من اینگونه بیتفاوت عبور مکن...
من تاوانش را پرداخت میکنم...
نقد و تحلیل
این شعر حاوی مؤلفههایی است که در اعراض از خودآگاهی و درک ناخودآگاه، از محتوای غیرکلامی برخورداراست. نزدیک شدن به قلمرو ناخودآگاه دستنخورده و درک مراتب آن، تجربهای نادر و لطیف است. من مسحور عمق نگاهی شدم که همه هستیاش (معشوق) را بهیکباره عمیق و درونی تجربه میکند و دلیرانه حاضر است همه تاوان آن را بپردازد. اینگونه دلیری و پایمردی تجربهای لطیف و نادر است[...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
