مرا به تاریکی شب بسپار
(سادات هاشمی)
مرا به تاریکی شب بسپار
شبی بیستاره
شبی بی مهتاب
نمیخواهم که رهروان دروغین روشنایی روز
بغض و اشکهای مرا ببینند
مرا به تاریکی شب بسپار
میخواهم در این تاریکی محض
با ماه خلوت کنم
و از رازهای مگو بگویم
به استقبال روشنایی دروغین روز
قول میدهم با خنده بیایم.
نقد و تحلیل
متن، تموجي ملايم دارد. زمينه و بستر تموج در کلیدواژه ماه است. ماه بغض فروخفته در تاريكي شب، شبي بیستاره و بي مهتاب، است. در اين تاريكي محض، ماه، نقطه اميد است كه روشنايي خود را از خورشيد میگیرد. روشنايي روز در دو معناي اصيل و معاني دروغين بهکاررفته است. تاريكي شب، شبي بیستاره در مواجهه با روشنايي ماه، اصالت روشني روز را آشكار میکند. زيرا ماه اصالت روشني خود را از خورشيد روز افشان میگیرد. بنابراين روشني ماه در دل شبي تاريك و بیستاره، روشني اصيل است كه در مقابل روشني دروغين روز مدعيان، موجب كامراني و كامروايي شاعر میشود. شاعر بغضهای فروخفته خود را آنقدر زيبا، باشكوه، اصيل و انساني مییابد كه حاضر نيست آن را با مدعيان دروغين در ميان بگزارد. اگرچه بر دلش گرد ستمها است ولي كن آيينه مهرآیینش با روشنايي اصيل ماه در شبي بیستاره و بی مهتاب، رازهاي سربهمهر مگوي رنجهای او را كه در مخزن سينه به صبوري حبس كرده است. در پرتوی روشنايي مهتابي ماه، به زيبايي آشكار میکند. شاعر سبکبال و فرهمند مانند پستهای كه بشكفد و يا غنچهای كه شكوفا شود، غمها را از سينه بيرون میریزد و به مدد روشنايي اصيل ماه پرده از راز اینهمه رنج و تعب برمیدارد و چون خنده شكوفا میشود. اين قبض (گرفتگي كه نماد آن شب بیستاره و تاريك است) و اين بسط (گشايشي كه نماد آن خنده فرهمندانه است) حركت ظريف و زيبايي است كه مانند موج، اوج و فرود دارد. حركت از تاريكي محض و تلاش در شكافتن هسته تاريكي براي رسيدن به نور مهتابي اصيل ماه، حركتي فاخر و پرمعنی است كه متن را واجد تحسين میکند. ازاینجهت متن پرمایه و فاخر است؛ و در نفس خود حركتي زيبا و ملايم را در بستر تموجي آرام شكل داده است.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
