به خلوص یک نگاه از تو...
(شهین راکی)
به خلوص یک نگاه از تو
بهسوی "او "
بارور از
رهایی شدم...
بگذار زایشم
تمام شدن من باشد
در آینهی محراب نگاهت ...
در وسعتی پایدار
بیهیچ نشانی از من ...
دستهایت
به نیایش که برخاست
امتداد چشمان من بود
تا آسمان ...
و راه میگشود
عبوری را
که مردود میکرد
اندیشهی طرد شدن انسان را
نینی چشمانت
وسیعتر از
وسعت پرواز بود
بگذار
دست به دامانت بگیرم
تا رهایی
از بنبست خیال و درد عشق
دیگر
به انتظار چیزی
نخواهم بود...
با خود به عرش ببر مرا
با نیایشی
از خلوص نگاه عاشقت
به آسمانی بیانتها ...
نقد و تحلیل
هر نوبت که شعری از شما به اشتراک گذاشته میشود با لذت مطالعه میکنم. شعرهای شما لذت آفتاب پاییزی را دارد. مایلم درک و احساسم را در مورد شعرهای شما اینگونه بیان کنم که شما شاعر شعرهای آفتاب پاییزی هستید. زمانی که جانمان در خنکای نابهنگام و غافلگیرکننده باد و سرمای پاییزی در حال ریختن برگهای امید است. از آن بلندای افق، آفتاب ملایم و گرمابخش، جانمان را به لطافت و ظرافت، گرمی میدهد. نور آفتاب، امید را درجانمان زنده نگه میدارد و در عبور از سرمای جانسوز زمستان، پاییز را به بهار وصل میکند. جوهر آفتاب تأملات باطنی شما، خردمندانه و فلسفی است. در عمق نگاه شما سالها تأمل و صبوری برای درک عمیقتر و دقیقتر معانی واقعی واژهها را میتوان یافت. واژهها در شعر شما درست، کامل و دقیق انتخاب میشوند. مفهوم هر واژه را میتوان در دل واژه دیگر جستجو کرد و ارتباط طولی واژگان را برای تبیین معنی، درک نمود. در شعرهای شما، این ارتباط طولی نوعی تسلسل در تبیین به وجود آورده است. تسلسل در تبیین جهتگیری بالا به پایین دارد؛ مانند آفتاب که از اوج افق به یک نسبت، در حال پاشیدن نور و گرما به سمت پایین است. من به دنبال نمونهها و مصادیق بیشتری برای درک تسلسل بیان در شعرهای شما بودهام. از نخستین شعر شما این فرضیه در ذهن من قوت گرفت و برای اثبات آن نیازمند مطالعه شعرهای بیشتری از شما بودم. مطالعه شعرهای شما مطالعه طلوع درخشش نور و گرمای آفتاب ملایم واژگان پاییزی است که از دل هر واژه بر دل واژه دیگر میتراود.
"میتراود مهتاب/ میدرخشد شبتاب/ نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک/ غم این خفته چند/ خواب در چشم ترم میشکند (نیما یوشیج)"
مهتاب، شبتاب و آفتاب که بتراود، اصالت میپاشد. بانو شعرهای شما در ارائه و بیان مفهوم اصالت دارد. من این شعر را باهدف واکاوی مفهوم اصیل امید، تحلیل و بررسی میکنم.
شعر با واژهی "خلوص یک نگاه" آغاز و به واژهی "آسمانی بیانتها" ختم میشود. در این میان ماهیت و چیستی ارتباط طولی میان مفهوم نگاه خالص عاشقانه با آسمان بیانتها، تبیین میشود. محور تبیین، کلیدواژه "محراب" است. محراب در بالای سر قرار میگیرد و به نظر میرسد درونیترین و فطریترین واژه برای بیان ارتباط آسمان بیانتها است. "آیینه محراب نگاه" نقش درونی و فطری محراب را دقیقتر بیان میکند. محراب میان دو کلمه "آیینه" و "نگاه" قرارگرفته است. دو ضلع عمودی محراب به شکل مثلت بر روی یکدیگر قرار میگیرد. "آیینه" و "نگاه" در واژه "آیینه محراب نگاه" دو ضلع برهم قرارگرفته محراب است که به شکل مثلت رو به بالا است. چگونگی و چیستی فرآیند قلب (دگرگونی) یک نگاه خالص به آسمان بیانتها در آیینه محراب نگاه، بهوسیله سنتز رها شدن از بودن بهسوی زایش و باروری در وسعتی پایدار بیهیچ نشانی از دوست، صورت میگیرد. کلیدواژه مهم "پایدار" در واژه "وسعت پایدار" عمق نگاه فلسفی شاعر را در تبیین باور خردمندانه او به چگونگی فرایند قلب و دگرگونی نگاه خالص عاشقانه به آسمان بیانتها را نشان میدهد. من در هیجان ناشی از درک استفاده از این واژه "وسعت پایدار" توسط شاعر در متن شعر قرارگرفتهام. دستها که به نیایش برمیخیزند به دلیل باور خردمندانه نسبت به مفهوم عمیق وسعت پایدار در نگاه فلسفی شاعر است.
"دستهایت
به نیایش که برخاست
امتداد چشمان من بود
تا آسمان ..."
بنابراین منطقاً راه عبور بهسوی رهایی از بنبست خیال و درد عشق را ممکن و میسر میسازد. "نینی چشمان" تمثیل زیبایی برای جان گرفتن بالهای نگاه خالص عاشقانه است که در آیینه محراب نگاه بهوسیله درک وسعت پایدار وجود، جان تازه گرفته است و در امتداد حرکت چشمها و دستها در محراب نیایش بهسوی آسمان، راه میگشاید. اینگونه امیدوارانه بال گشودن در سرمای ناامیدکننده برگریزان پاییز، درخشش نور آفتاب را تداعی میکند. "بگذار دست به دامنت بگیرم تا رهایی" اشارهای است ظریف و باطنی که شاعر به آفتاب پاییزی دارد.
"دیگر
به انتظار چیزی
نخواهم بود...
با خود به عرش ببر مرا
با نیایشی
از خلوص نگاه عاشقت
به آسمانی بیانتها ..."
به سرکار خانم "شهین راکی" به سبب استفاده از بیان درونی، منسجم و فرهمندانه برای انتقال مفهوم اصیل اميد در شعر، دو صدچندان تبریک میگویم و معتقدم شعر خانم پخته و قوی است.
آفرینها بر تو بادا ماه جبین.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
