سقوط
روزهای بی تکرار زندگی، شتابان میگذرد. ما خود را در سراشیبی سقوط میبینیم و هرروز بر سرعتمان افزوده میشود. بارها طعم سقوط را چشیدهایم و میدانیم كه مسیر بازگشت، سخت و جانفرسا است.
گاهی ناخواسته سقوط کردهایم، اما چگونه است که هوشيارانه خود را به دست سقوط سپردهایم. به کدامین امید خود را اینگونه رها کرده و رنجها بر تن و جان هموار نمودهایم؟
تجربه سالها زندگی به من آموخت که در هر فرازی، فرودی و در هر اوجی، سقوطي است. این سقوط خودخواسته، پاسخ به ندایی است که تو را به دنیای ناشناختههای درون فرامیخواند و تو آنقدر هوشیار هستی که بارها تن به چنین سقوطی بدهی؟
بدان که شدن، رسیدن، شناخت و برکشیدن، سرود میخواهد. سرود، زمزمهی ترنمِ تلاطمِ واگویه های درون است که درجانمان چنگ مینوازد و صدای هیاهوی درون، موسیقی سقوط میشود. اینگونه است که سقوط، سرود میشود. دانه بر زمین میافتد، جوانه میزند و سرود برکشیدن میخواند.
سقوط راهی است برای جوانه زدن، برکشیدن و بالا رفتن، درک عظمتِ بودن و هست شدن... سقوط در عمق مبهم درون، راز تعالی است كه به هوشياري و بيداري، معنا میبخشد.
سقوط به اقیانوس متلاطم درون که در آن امواج سهمگین هزاران سؤال بیجواب تو را به صخرههای عظیم شک، تردید و ترس فرومیکوبد، راه نجات به ساحل امن اعتماد، آرامش و سلامت را نصیب جانِ رنجکشیدهات میکند. اینهمه حاصلِ شناخت و هوشیاری تو است. آنکه بیشتر میفهمد و بیشتر میشناسد، رنج بیشتری خواهد کشید.
رنج، حاصل آگاهی، هوشیاری، انسان شدن و انسان ماندن است.
میپندارم
هوشياري، راهي کمالیافته بهسوی درك خودخواسته سقوط در درون است...
(سادات هاشمی)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
تن / من
میاندیشم؛
شعر خوب، رؤیای جاری است که انتهای "تن"، ابتدای "من" است و اینگونه است که "من" جاری میشود.
(حمید زیان پور)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
گفتگو
کتاب اسپان دشت نیسایه

(فرزاد عزیزی کدخدایی)
حمید ژیان پور
من مایلم بر این نکته تأکید کنم که توانایی زبان اثر، مغلوب قدرت زمان اثر شده است. اینکه نقطه آغاز، سرآغاز رخداد رؤیای دور باشد، زبان تراژیک اثر است که متأسفانه مجال آن را نمییابد تا درزمینهی اصالت کهن بوم مردم باستان، زبان خواستن، آبستن رستن باشد. مواجهه عشق، مقابله زبان رؤیا است و رؤیا، زبان تفکر نخستین است. اگر اینگونه است چگونه میشود مخاطب خاص و یا منتقد اثر، زبان رویارویی رؤیا را مغلوب قدرت مغان بیابد و از آنهمه اصالتهای فرصت زبان، بر رقابتهای قدرت مغان تأکید کند؟ به نظر میرسد این همان نقطهضعفی است که در زبان رمان "اسپان دشت نیسانه"، رخ داده است و مخاطب و یا منتقد را دچار سوءتفاهم نموده است...
فرزاد عزیزی کدخدایی
بنده مفهوم نقد شما را درک نکردم چنانچه امکان دارد آن را باز کنید. بابیانی ساده و رسا. سپاسگزارم.
اما در خصوص اینکه چرا برتری نظامی منتج به برتری مذهبی و اسطورهای نشده است را عمداً آوردهام. به عبارتی خواستم نشان بدهم که برخلاف نظر عموم همیشه خیر پیروز نیست بلکه هر دو با نسبتهایی تقریباً یکسان پیروز هستند و هرکدام از این دو نیرو که بتواند خود را با نیازهای زمان تطبیق دهد میتواند پیروزی بیشتری به دست آورد نه پیروزی نهایی. چراکه فاکتور زمان را نبایستی دستکم گرفت؛ و هیچ مطلقی وجود ندارد [...]
موضوعات مرتبط: گفتمان
برچسبها: گفتمان
ادامه مطلب
من / تن
میاندیشم؛
شعر عميق، تحولي بهسوی اضمحلال "من" است...
و شعر رقيق، واگویهای از جنس تفاخر "تن" است...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
میرفت و...
(مریم گمار)
میرفت و
پای رفتنش رودخانهای بود
که خیابانها
و پیادهروها را
با خود میبرد [...]
نقد و تحلیل
رفتن شناور و سوختن بي باور؛
مبتنی بر نظریه "راتر" (روانشناس اجتماعی)، برآیند پتانسیل رفتار، مساوی است با انتظار، ضربدر فاصله روانشناختی و ضربدر ارزش تقویت (پاداش) بیرونی، که منجر به انرژی معطوف به هدف میشود و پتانسیل رفتار، معنا مییابد.
ازآنجاییکه شعر، نوعی رفتار آموختهشده پنهان است که در آن دو عنصر "انتظار" و "فضای روان روانشناختی"، عامل محرکه رفتار پنهان است برآیند این دو عامل نبايد همسوی با يكديگر باشد. ازاینرو باهم جمع نمیشود و چون واگرا است، نتیجتاً درهم ضرب میشود.
مفاهیم شعر موردنقد، مبتنی بر پتانسیل رفتار نهفته، دارای عناصر همگرا و یکسو است که در دو مؤلفه مهم "انتظار" و "فاصله روانشناختی"، با یکدیگر جمع میشوند و از قوت پتانسیل رفتار نهفته شعر، میکاهد [...]
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل شعر
برچسبها: نقد و تحلیل شعر
ادامه مطلب
صدای تکرار فضیلت
میاندیشم؛
موسیقی، صدای تکرار فضیلت است که عقل را از توجیه به توجه باز می رساند...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
حضور
میاندیشم؛
مردي كه غرورش را بهانه رفتن میکند مرد حضور نيست، رنگ غرور است...
مرد، بر حضور میایستد نه بر غرور...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
سکوت
میاندیشم؛
وقتي سكوت هست؛
تنهايي، سايه واقعيت فرديت است كه بر آفتاب سوزان تظاهر و تفاخر، سايه میافکند و غم متولد میشود...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
راز / نیاز
دريغا؛
دلم به راز بود و دستم به نياز...
و پرواز رؤیایی بود در دستم...
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
