متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

خشونت خانگی

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

خشونت خانگی

خشونت خانگی

(دکتر سپیده اکبرپوران)

خشونت خانگی؛ هزاران قربانی پنهان و یکی بابک و خواهرش

همه ما از قتل دردناک بابک و خواهرش به دست پدر و مادرشان در شوک هستیم. قساوت قلب موجود در جنایت به حدی است که وجدان جمعی را آزرده می‌کند؛ اما نباید فراموش کرد که بخشی از این شوک شدن ناشی از تصور مقدسی است که طی سال‌ها از خانواده ساخته‌شده است.

سالیان سال است که بخشی از جامعه، خشونت‌های خانگی را انکار می‌کنند و با پنهان کردن روی سیاه و تلخ خانواده، تصویری آرمانی از آن ارائه می‌دهند.

مادر الهه عطوفت، فداکاری و ازجان‌گذشتگی تصویر می‌شود که فرزندش را به هر چیزی اولویت می‌دهد و پدر، مرد خانه، نان‌آور و دانای کل است که همیشه خیر و شر را به‌درستی تشخیص می‌دهد و فرزندانش را به راه راست دعوت می‌کند.

در این تصویر کودکانه که به‌خصوص از تریبون‌های رسمی ترویج می‌شود، خانواده چنان اولوهی و مقدس می‌شود که راه هیچ انتقادی به آن بازنیست. در این تصویر نه کبودی تن زن‌ها جایی دارد و نه مشقت کودکان کار؛ نه خبری از تجاوز پدر به دختر هست و نه آماری از سالمند آزاری.

خلاصه حاضریم همه واقعیت‌های جامعه را انکار کنیم تا تصویر آرمانی‌ای که از خانواده ساخته‌ایم خدشه‌دار نشود. همین نگاهِ صرفاً ایدئولوژیک به خانواده است که جلو تصویب و اجرای قوانین منع خشونت خانگی سنگ‌اندازی می‌کند.


نقد و تحلیل

سايه سست؛

متأسفم... چندین مغالطه فاحش در متن وجود دارد که نه‌تنها به‌طورجدی وجاهت علمی متن را مخدوش کرده است بلکه آن را در حد یک متن ناشیانه که در آن هوشمندی دانش و خرد دانشگاهی قابل‌مشاهده نیست پایین آورده است.

مغالطات:

  1. خشونت خانگی وجود دارد اما استفاده از کمیت "هزاران قربانی" در عنوان متن "خشونت خانگی؛ هزاران قربانی پنهان و یکی بابک و خواهرش" نوعی سوء گیری در جهت تلقین ایده جهت‌دار نویسنده به مخاطب است. نویسندگان دانشگاهی (به‌ویژه در حوزه علوم انسانی) از عناوین جهت‌دار (یعنی بیان کمیت بدون سند) پرهیز می‌کنند.
  2. در شروع متن آمده است "همه ما از قتل دردناک بابک و خواهرش به دست پدر و مادرشان در شوک هستیم" اين نوعی قضاوت مکتوب است. نویسنده محقق از صدور حکم مطلق پرهیز می‌کند و از بیان ایجابی که در آن حتمیت بیان، منجر به القاء جهت‌دار پیش‌داوری درباره ابژه (عینیت) موضوع بشود، قویاً پرهیز می‌کند.
  3. در متن آمده است "اما نباید فراموش کرد که بخشی از این شوک شدن ناشی از تصور مقدسی است که طی سال‌ها از خانواده ساخته‌شده است."

مقدس بودن تصور نیست بلکه تصدیق و تأییدی بر طبیعت ذات انسانیت انسان است و نه‌تنها خانواده بلکه شامل همنوع انسان، حیوانات، طبیعت جاندار و بی‌جان نیز می‌شود. جامعه‌شناسی علم تبیین روابط میان داده‌ها و شواهد عینیت یافته است. جامعه‌شناس با طبیعت و عینیت طبیعی ذات انسان به‌عنوان پدیده‌ای که پدیداری آن نیاز به شناخت دارد، مواجهه روشمند دارد. اصطلاح روش و یا متولوژی در پژوهش‌های علوم انسانی، شأن ساحت علم است و کسی که مدعی داشتن تخصص دانشگاهی است بايسته است تا از بیان روشمند علمی برای بیان خود استفاده کند.

  1. نویسنده در ادامه می‌گوید: "سالیان سال است که بخشی از جامعه، خشونت‌های خانگی را انکار می‌کنند و با پنهان کردن روی سیاه و تلخ خانواده، تصویری آرمانی از آن ارائه می‌دهند."

متن تا آن اندازه سوء گیری جهت‌دار به سمت مردم دارد که همه‌ی بار فشار ناشی از برخی تصمیمات سیاسی، اقتصادی و ناهنجاری‌های رفتار سیاسی اقتصادی در داخل و در سطح بین‌الملل را یک‌باره متوجه کانون تأثیرپذیر خانواده می‌کند و تصویری خودساخته از پنهان‌کاری‌های مخربانه و تلخ و سیاه خانواده را بدون بیان شواهدی تحلیلی و جامعه‌شناسانه، ارائه می‌کند. این‌که سالیان سال است بخشي از جامعه (که منظور خانواده) است خشونت‌های خانگی آن، آن‌قدر تلخ و سیاه است که موجب پنهان کردن آن شده است، به‌مثابه سیاه اندود کردن کانون روشن خانواده است که از بستر روشنایی آن حاکمان جامعه قادر هستند تا چرخه‌ای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن را بگردانند.

چگونه است که هشت سال دفاع از کیان این سرزمین، بر دوش کانون خانواده است.

چگونه است افتخارآفرینی در عرصه المپيادهاي علمی و ورزشی، بر قدرت استعدادهای روشن کانون خانواده است. چگونه است که حوزه‌های مختلف جامعه به‌وسیله فرزندان متخصص پدران و مادران رنج‌کشیده اداره می‌شود و روشنایی آن موجب حیات و بقاء جامعه است.

اگرچه بررسی آسیب‌ها و نابهنجاری بخش‌های مختلف جامعه، ازجمله خانواده در تحقیقات جامعه‌شناسی موردپژوهش و آسیب‌شناسی بوده است اما این به‌مثابه تحقیق پیرامون روابط درون‌گروهی و بین گروهی میان متغیرهای مختلف جامعه که کانون خانواده نیز متأثر از آن بوده است، می‌باشد.

  1. در متن آمده است "مادر الهه عطوفت، فداکاری و ازجان‌گذشتگی تصویر می‌شود که فرزندش را به هر چیزی اولویت می‌دهد و پدر، مرد خانه، نان‌آور و دانای کل است که همیشه خیر و شر را به‌درستی تشخیص می‌دهد و فرزندانش را به راه راست دعوت می‌کند."

عطوفت، فداکاری و ازجان‌گذشتگی جزء صفات طبیعت متعالی انسان است که به‌وسیله نقش‌پذیری در خانواده به‌تدریج شکوفا می‌شود و شکوه می‌یابد. این‌که متعالی شدن تدریجی صفات انسانی را به الوهیت نسبت بدهیم بسیار ساده‌انگارانه است.

صفات و ویژگی‌های انسانی به‌تدریج شکوفا می‌شود و قله عظمت و شکوه را به‌تدریج می‌پیماید. عطوفت و ازجان‌گذشتگی مادر و پدر، امری تکوینی، تدریجی، رشد یابنده و متعالی شده است.

پدر به‌تدریج دانای نور (و نه دانای کل) می‌شود و همه خیر و شر را به دست نمی‌گیرد بلکه آن را باتجربه به دست می‌آورد. عطوفت مادر، متوجه کمال‌یافتگی خرد است.

اولویت دادن نوعی اهمیت یافتگی عنصر خرد و کمال است که به‌وسیله مادر روش‌های خردمندانه زیستن به فرزندان، آموخته می‌شود. خردمندی و کمال‌یافتگی تدریجی، جزء طبیعت ذات روشن انسانیت انسان است و پدر و مادر راهبر این روشنايي هستند.

پدر و مادر دانای نور هستند نه دانای کل.

  1. در ادامه متن آمده است "در این تصویر کودکانه که به‌خصوص از تریبون‌های رسمی ترویج می‌شود، خانواده چنان الوهيت و مقدس می‌شود که راه هیچ انتقادی به آن بازنیست.

در این تصویر نه کبودی تن زن‌ها جایی دارد و نه مشقت کودکان کار؛ نه خبری از تجاوز پدر به دختر هست و نه آماری از سالمند آزاری."

استفاده از کلماتی مانند "هیچ"، "همه" و "هزاران"، متن را از وجاهت می‌اندازد و آن را به سمت نوعی پیش‌داوری می‌برد.

محقق، نویسنده و دانش‌پژوه، بر مسند قضاوت نمی‌نشیند و از صدور حکم مطلق که در آن کلماتی مانند "همه" و "هیچ" وجود دارد، پرهیز می‌کند.

به نظر می‌رسد این روزها به مدد وفور اطلاعات و روابط اجتماعی گسترده فن آورانه، تفکر انتقادی، در کودکان و نوجوانان در حال رشد است. فرزندان در خانواده مجال آن را می‌یابند كه با حداقل آزادی‌های فردی و اجتماعی خویش آشنا شوند.

شواهد تحقیقی نشان می‌دهد پدرسالاری و مادرباوری، رو به افول است. کبودی تن زن‌ها و تجاوز پدر به دختر، انحراف و نابهنجاری است. مواجهه با انحراف و نابهنجاری رویکردی تدقیقی و تحقیقی دارد و به نظر می‌رسد نمی‌تواند آن را به یک کلیت شناخته‌شده مانند نقش پدر و یا مادر نسبت داد بلکه با استفاده از روش‌های پژوهش پدیدارشناسی و دیگر روش‌های داده بنیاد و یا روش‌های استنباطی، تحلیل عمق روابط میان متغیرهای وابسته و مداخله‌گر تبیین و واکاوی علمی صورت می‌گیرد.

جامعه‌شناس با توجه به داده‌های موجود و استفاده از روش‌های پژوهش علمی، سخن می‌گوید و هرگز به نتیجه‌گیری و یا قضاوت و تهییج احساسات نمی‌پردازد. جز آنکه در ادعای جامعه‌شناس بودن فقط مدرک آن را داشته باشد نه درک آن را.

  1. نویسنده متن در انتهای انشاء خود به‌طور خلاصه نتیجه‌گیری كرده، بیان می‌کند "خلاصه حاضریم همه واقعیت‌های جامعه را انکار کنیم تا تصویر آرمانی‌ای که از خانواده ساخته‌ایم خدشه‌دار نشود. همین نگاهِ صرفاً ایدئولوژیک به خانواده است که جلو تصویب و اجرای قوانین منع خشونت خانگی سنگ‌اندازی می‌کند. "

او بر این امر که نتیجتاً و به‌طور خلاصه و یا به‌طور همه‌جانبه بر این فرضیه خودساخته سست که "خلاصه حاضریم همه واقعیت‌های جامعه را انکار کنیم تا تصویر آرمانی‌ای که از خانواده ساخته‌ایم خدشه‌دار نشود." تأکید می‌کند و بدون هیچ تحلیل جامعه‌شناسانه، نتیجه‌گیری می‌کند كه "اين نگاه صرفاً ايدئولوژيك به خانواده است که جلوی اجرای قوانین خشونت خانگی را سد می‌کند."

جای شگفتی بسيار است که این فرضیه خودساخته چگونه و به پشتوانه کدام مبانی نظری و یا پیشینه تحقیقاتی، الهام‌بخش تأکیدات مؤکد نویسنده شده است.

هر محقق تازه‌کاری می‌داند که ارائه فرضیه، مبتنی و مستدل به مبانی نظری و یا پیشینه تحقیقات شکل می‌گیرد و یا مبتنی بر نظریه داده بنیاد از سوی نویسنده که البته مستلزم آن است که نویسنده صاحب نظریه و تئوری بوده باشد، به وجود می‌آید.

علم، سايه حقيقت است.

جای تأسف بسیار است که به اين وسيله وجاهت علم، مخدوش گردد و سخنان سست‌مایه، محبوب گردد...

(حمید ژیان پور)


موضوعات مرتبط: انجمن مشاوره وروان شناسی
برچسب‌ها: انجمن مشاوره وروان شناسی

تاريخ : یکشنبه دوم خرداد ۱۴۰۰ | 14:56 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد