نظام مدیریت بحران، نظام مدیریت سرکوب
(حامد آئینه وند)
در شامگاه گذشته وقتی تهران متعاقب زلزله ۵.۲ ریشتری لرزید و مردم به خیابانها آمدند، پمپبنزینها شلوغ شد، ترافیک شدیدی در اوج آلودگی تهران شکل گرفت و خطهای ارتباطی با اختلال شدید مواجه شد. اگرچه این زلزله تخریبی بر جای نگذاشت و تلفاتی در پی نداشت اما خیابانهای تهران را قفل و آرامش روانی شهر را مختل کرد. قفل شدن خیابانهای تهران در چنین وضعیتی به این معناست که در صورت رخداد زلزلهای باقدرت بیشتر عملاً امکان امدادرسانی وجود نخواهد داشت و حجم تلفات میلیونی، کلکسیون فجایعی را که در طول ۴ دهه گذشته در کشور توسط مدیران نظام رخداده است را تکمیل خواهد کرد.
رصد رسانههای خبری رسمی، معیار محکمی برای اندازهگیری عقلانیت سیستماتیک در نظامهای سیاسی است. پس از زلزله، رسانههای خبری دولتی جز دعوت مردم به حفظ آرامش و توصیه برای خواندن نماز آیات و تکرار حرفهای رئیس ستاد مدیریت بحران مبنی بر اینکه زلزله تلفات جانی و اقتصادی خاصی نداشته است عملاً کار دیگری انجام ندادند و از تواناییهای خود در خصوص مدیریت بحران زلزله و امکاناتی که حکومت در چنین شرایطی میتواند در اختیار مردم قرار بدهد به شکل عینی حرفی نزدند به این دلیل روشن که امکانات، تواناییها و نیروی کافی برای مدیریت بحران شهری به وسعت تهران اساساً وجود ندارد.
در طول ۴ دههای که از حضور روحانیت در ساختار قدرت گذشته، آینده کشور هرسال از سال پیش بدتر شده است. سیر صعودی تورم، فساد سیستماتیک، گسترش شکاف طبقاتی، بحران عمیق تحصیلکردههای بیکار، بحران آلودگی هوا در تهران و شهرهای بزرگ کشور، بحران بیابانزایی، بحران جنسی در میان جوانان و... همه محصول عملکرد ۴ دهه عملکرد گذشته مدیران جمهوری اسلامی است.
وقتی اختلاس در نظام بانکی بیداد میکند و حضور پررنگ نهادهای نظام در اقتصاد، فضای بخش خصوصی را برای فعالیت تنگ میکند و ناظران و مجریان پروژههای اقتصادی از یک جریان خاص هستند و منافع عمومی برای آنان اهمیت ندارد، طبیعی است که مثلاً ضرورتی برای تولید بنزین و ماشین استاندارد هم وجود ندارد. شک نیست که بخش اعظم آلودگی هوا به دلیل سوخت غیراستاندارد و ماشینهای بهدردنخوری است که ایرانخودرو و سایپا تولید میکنند.
خودروی نامناسب هم محصول تصمیم هیئتمدیره یک کارخانه نیست بلکه نتیجه فرآیند فاسدی است که میخواهد از یک بازار انحصاری، الیالابد ارتزاق کند و مردم را بچاپد. کسانی که نانشان در تنور بازارهای انحصاری خودروهای بیکیفیت ایرانی پخته میشود بههیچوجه حاضر نیستند آنها را تعطیل کنند. ممانعت دولت و مجلس از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی و آزادسازی واردات خودرو، برای آن است که این بازار انحصاری سفره انقلاب را جدای از صادرات نفت، پر و پیمانتر میکند.
ما باید بپذیریم که اعداد با ما سخن میگویند. لایحه بودجه ۹۷ که به برکت فضای مجازی در دسترس همگان قرار گرفته است اولویتهای حکومت را بهدرستی نشان میدهد. وقتی نهادهای نظامی و چندین موسسه فرهنگی با کمترین کارآیی مثل موسسه تحت مدیریت سیدحسن خمینی، حداد عادل، مصباح یزدی و ... ارقام عجیبی از بودجه را دریافت میکنند و در مقابل آموزشوپرورش ما که رکن اساسی مملکت ماست کمترین بودجه را دریافت میکند و معلمان ما هرروز از دیروز سرخوردهتر هستند اصلاً عجیب نیست که بر تعداد دزدها افزوده شود و بر وسعت و عمق نابسامانیها اضافه گردد.
ما اگر معلمانی داشتیم که فارغ از دغدغههای معیشتی به تربیت فرزندان ما مشغول میشدند حتماً به آنها میآموختند که در مواقع بحرانی مثل زلزله، باید انسانیت را بیشتر از همیشه مراعات کنند. ضرورت و اهمیت کار دستهجمعی را دریابند. حق یکدیگر را بیشتر به رسمیت بشناسند. بیجهت به پمپبنزینها حمله نکنند، بهجای فرار کردن از مشکلات به حل آنها بیندیشند. پولپرست نباشند. بهجای خشونتورزی گفتوگو کنند، به محیطزیست اهمیت بدهند و از ماشین شخصی بهندرت استفاده کنند؛ اما وقتی بودجه ما را نهادهای نظامی و امنیتی و مراکز بهاصطلاح فرهنگی که بهجای فرهنگسازی در پی خلق ایدئولوژی و آسمانی کردن همه رویدادهای طبیعی و زمینی هستند میبلعند تا ناکارآمدیها را با «قسمت و مشیت الهی» توجیه کنند طبیعی است که باید بهجای نظام مدیریت بحران کارآمد، نظام سرکوب کارآمدی داشته باشیم تا در ذیل آن تحدید و تهدید فعالان رسانهای، سیاسی، دانشجویی، صنفی که وجدان بیدار جامعه هستند، عملی شود.
نقد و تحلیل
یک تحلیل ساده اما روشمند از متن، نشان میدهد که محتوای متن مبتنی بر آموزههای علوم سیاسی بهدرستی و بهدقت تبیین نشده است. متن بیان حکم و قضاوتی است که نگرش مخاطب را آماج جهتگیری اهداف سیاسی، قرار میدهد. ساختار و بافت درونی این نوع مطالب ضعيف و البته به نظر میرسد مبتنی بر شواهد و مستنداتی است که تفسیر جهتدار، به آن جهت میدهد. بهعنوانمثال توجه کنید. نویسنده بیان میکند: "رصد رسانههای خبری رسمی، معیار محکمی برای اندازهگیری عقلانیت سیستماتیک در نظامهای سیاسی است" رسانه محمل و وسیله انتقال واحد اطلاعات است. اطلاعات بهخودیخود معیار محسوب نمیشود. گزارهای است که مفاهیم غنیشده در آن بهوفور وجود ندارد؛ بنابراین رسانههای رسمی و غیررسمی در ارائه اطلاعات از یک ماهیت برخوردار هستند. از طرفی عقلانیت سیستماتیک در نظامهای سیاسی به معنای مفاهیم غنیشده و کاربردی است که نظام، به شکل تئوریک و در عمل به شکل سیستماتیک از آن بهرهمند است. اگر رسانه، معیار محکمی بر عقلانیت سیستماتیک نظامهای سیاسی باشد در این صورت اطلاعات محور اصلی چالش در نظامهای سیاسی است. قبول این فرض، اصل عقلانیت در نظام سیاسی را زیر سؤال میبرد و این فرض را تقویت میکند که نظامهای سیاسی بهطورکلی از عقلانیت تئوریزه شده و سیستماتیک کمبهره و یا بیبهره هستند. این فرض نیز عقلانیت مطلب سیاسی فوق را نیز زیر سؤال میبرد و تأیید عقلانیت محتوای خود را نقض خواهد کرد. مطالب سیاسی جهتدار از زیرساخت قوی دانش سیاسی در تفهیم و تعمیق محتوا برخوردار نیست و بهجای تحلیل، قضاوت میکند. ما به مطالبی نیاز داریم که بافت و ساختار آن مبتنی بر دانش سیاسی باشد و بهجای جهتگیری سیاسی، تحلیل روشمند ارائه دهد.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل موضوعات اجتماعی-سیاسی-اقتصادی
برچسبها: موضوعات اجتماعی اقتصادی سیاسی
