متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

انگيزه و انگيخته

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

انگيزه و انگيخته

انگيزه و انگيخته

(کاظم فرهنگی)

آدرس اشتباه نرویم؛ نه «رامبد» مقصر است، نه «نگار»!

از وقتی‌که رامبد جوان با همسر باردارش، نگار جواهریان، راهی کانادا شده است تا فرزندشان در آنجا به دنیا بیاید، موجی علیه این زوج به راه افتاد و حتی کار به پخش گزارش تلویزیونی علیه رامبد جوان کشیده شد. در مقابل گروهی نیز بر آن‌اند که آنچه آنان انجام داده‌اند، مربوط به زندگی خصوصی‌شان است و این حق هر پدر و مادری است که درباره محل تولد فرزندشان و آینده او تصمیم بگیرند ... و این ماجرا همچنان ادامه دارد.

ممکن است فردی "وطن"اش را دوست داشته باشد ولی از "شرایط موجود در وطن" ناراضی باشد. وانگهی هرکسی که از پدری ایرانی در هر جای دنیا متولد شود، طبق قانون ایران، ایرانی است و طبق قانون محل تولد ممکن است تابعیت آنجا را نیز علاوه بر ایران بگیرد.

آن‌که باید مورد هجمه قرار بگیرد، رامبد جوان نیست بلکه کسانی هستند که کار کشور را بدان جا رسانده‌اند که رامبد جوان و بسیار بسیار مانند او، دوست دارند فرزندانشان را در خارج از ایران به دنیا بیاورند تا وطن دومی برای خودشان دست‌وپا کنند.

کسانی باید مذمت شوند که با سوء مدیریت خود باعث شده‌اند هرروز تعداد قابل‌توجهی از ایرانیان جلای وطن کنند و به شرق و غرب عالم بروند تا بدان جا که طبق اعلام مقامات رسمی، ایرانیان در 120 کشور جهان پراکنده‌شده‌اند؛ آن‌هم نه اندکی از جمعیت که 5 تا 6 میلیون نفر و حدود 7 درصد از کل جمعیت ایران! غم‌انگیز نیست؟!

مسئولانی باید از شدت شرم، سرخ و سیاه شوند که با ندانم‌کاری‌های خود، اندیشمندان و جوانان نخبه ایرانی را از وطن می‌رانند، دانشگاه‌ها و مراکز علمی جهان را آکنده از دانشمندان ایرانی می‌کنند و جامعه ایران را از وجود آن‌ها محروم می‌سازند.

آنان که نگران به دنیا آمدن نوزاد رامبد و نگار در کانادا هستند، آیا به همان اندازه که در این باب دادوهوار کردند، از فرار مغزهایی که با سرمایه‌های ملی بزرگ‌شده و موقع «باردهی» به خارج‌رفته‌اند نیز غم‌زده‌اند یا فقط از سفر زنان در دوران «بارداری» آشفته می‌شوند؟

 

آنانی باید خجالت بکشند که کارآفرینان ایرانی را در کشور خودشان سر می‌دوانند و آن‌ها را به شکل کیسه‌های پولی می‌بینند که باید چاپیدشان! و نهایتاً کار به‌جایی می‌رسد که صاحبان سرمایه ایرانی، عطای سرمایه‌گذاری و اشتغال‌زایی در کشور خود را به لقایش می‌بخشند و می‌روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کنند جز با آه و اندوه.اصلاً بیایید رامبد و همسرش را ممنوع‌التصویر کنیم و حتی ممنوع‌الورود به کشور(!) تا دل کسانی که این روزها هر چه ناسزا بود گفتند خنک شود؛ ولی آیا مشکل ما این است یا سوء تدبیر کسانی که وضعیت کشور بزرگ و پرظرفیت ایران را به اینجا رسانده‌اند که ده‌ها میلیون ایرانی، یا از کشور رفته‌اند، یا در حال رفتن‌اند یا در آرزوی و حسرت رفتن از این سرزمین هستند.

به‌جای سرک کشیدن در زندگی این‌وآن و دم از وطن‌پرستی زدن، ببینیم هرکدام از ما، برای وطنمان چه کرده‌ایم؟ واقعاً چه کرده‌ایم؟ و واقعاً چه کرده‌ایم؟!


نقد و تحلیل

گوردن آلپورت (١٨٩٨) در توضيح نظريه فرديت شخصيت، انگيزش را در مفهوم  "خودمختاري كاركردي" كه مبين صفات، خصوصيات و ویژگی‌های رشد يافته بهنجار فرد است، تبيين می‌کند. 

در رويكرد آلپورت عامل صفت، معرف ظرفيت و استعداد ساختار عصبي شناختي است كه در مواجهه با محرک‌های محيطي قابليت بالقوه سازمان رواني  فرد را آشكار می‌سازد. تبيين آلپورت از "صفات" به معناي نوعي تعمیم‌یافتگی كلي و پايدار از فرديت واحد است كه بر يكپارچگي شخصيت فرد تأکید دارد. تأکید او بر شخصيت، مبين نوعي خودانگيختگي  كه بر درونی‌ترین اجزاي عناصر به‌هم‌پیوسته صفات و ویژگی‌های نسبي و مستقل كه ماهیتاً پويا و انعطاف‌پذیر است، معرف انگيزه عينيت بخشيدن به رفتار است. بنابراين در ديدگاه او "صفات ماهيت پويا دارد و انگيزه ايجاد رفتار است". 

اينكه شرايط موجود، محرك رفتار تلقي شود تعريفي ساده‌انگارانه از تبيين رويكرد شرطی‌سازی رفتار است كه در مرحله نخست انگیزه‌های انساني را تا نازل‌ترین سطح رابطه پيوند ميان يك محرك با پاسخ فراخوان، بيان می‌کند. 

در اين ميان آنچه شايسته است "مورد هجمه" قرار گيرد، نابهنجاري ساختار شخصيت فرد است كه انگیزه‌های دروني، خودانگیخته و مقصد گرا را پنهان و آدرس غلط می‌دهد تا مسئوليت عينيت يافتگي انگیزه‌های خود را به فشار شرايط بيروني و انعطاف در مقابل آن نسبت بدهد. 

اگرچه به نظر می‌رسد رابطه‌ای ميان محرك شرايط بيروني و انتخاب انگيزه دروني وجود دارد ، اما اين تا حدود زيادي نشان‌دهنده رابطه ميان دو متغير است كه بیان‌کننده نتيجه محتوم و قطعيت درنتیجه نخواهد بود. در موجود انسان، آنچه در رابطه ميان يك محرك با پاسخ اتفاق می‌افتد بخشي از فرايند مرحله‌به‌مرحله فراخوان پاسخ خودانگيخته است كه معرف سازمان شناختي فرد در  تقويت و يا تضعيف انگيزه نسبي و مستقل است.

در متن موردبررسی، كليد واژگان "نوزاد"، "دوست داشتن"، "به دنيا آوردن" و "وطن دوم" با كليد واژگان "شرايط"، "ناراضي"، "ايراني"، "آينده"، "تابعيت" رابطه معنايي دارد و بیان‌کننده نوعي رابطه طولي است كه به نظر می‌رسد مبين منطق انگیزه‌های خودانگیخته و باورمند فرد در رجحان يك موقعيت (وطن) بر موقعيت ديگر (تابعيت) است.

مبتني بر رويكرد روان‌شناسی شناختي انگيزه فرد معرف مسئوليت او در مقابل رجحان فردي و اجتماعي است و بر نوعي تظاهر بر پاسخ افتراقي ناشي از فشار محرك بيروني، آدرس غلط و مغالطه در سلب مسئوليت رفتار خودانگیخته است.

"سرك كشيدن در زندگي ديگران" كار سازمان‌یافته ، فراگير، نسبتاً دقيق و برنامه‌ریزی‌شده است و از عهده مردمي كه سرمايه و رسانه در اختيار آنان نيست، برنمی‌آیند...

(حمید ژیان پور)


موضوعات مرتبط: انجمن مشاوره وروان شناسی
برچسب‌ها: انجمن مشاوره وروان شناسی

تاريخ : شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۸ | 12:43 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد