متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

نظريه روان‌شناسی فردگرايي آدلر

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

نظريه روان‌شناسی فردگرايي آدلر

تحليل انتقادي بر

نظريه روان‌شناسی فردگرايي آدلر

اگرچه به نظر مي ­رسد مفاهيم اساسي در نظريه آدلر بر محور خودآگاهي فردي تكوين يافته است و او سهم ناخودآگاه و ناهوشيار جمعي را در رشد شخصيت، تأثيرگذار نمي ­داند، اما تبيين او از فرديت رشد یافته، رابطه تعیین‌کننده‌ای با هويت جمعي دارد. در هويت جمعي، زمينه­ ی اوليه رشد، برخاسته از تعاملي درون‌ذاتی است و بر كشش و كنش ناهوشيار مبتني است.

آدلر بر مفهوم "غايت ­نگري" به معناي نگرشي پويا  و روبه‌جلو در روان پويايي شخصيت فرد تأکید دارد و جدا از عوامل وراثتي و ناهوشيار، تعامل سازنده ساختار ذهني فرد را ناشي از خلاقيت و ابتكار مي­ داند. نگارنده اين فرض را محتمل مي­ داند كه رويكرد آدلر به غايت نگري، معرف تبييني از رابطه تعيين­ كننده فرديت رشد يابنده با ناهوشيار جمعي است.

تأكيد آدلر به انگيزش، هيجان و رفتار در رويكرد او به نقش درمان استدلالي_هيجاني در نظريه روان­ شناختي_درماني، اگرچه نشان‌دهنده اهميتي است كه او به روش ­هاي ابتكاري برخاسته از تعامل فرد با محيط مي ­دهد، با اين وصف به نظر مي ­رسد، اين خودانگيختگي ابتكاري، مبتني بر تعارضات دروني اميال و سائق دروني است و در مقابله با دنياي خارج بر كشش ­ها و كنش­ هاي ناشناخته و ناهوشيار مبتني است و آن­ گونه كه آدلر بيان مي­ كند موجب بروز صفات متضادي از تسليم و حقارت را از خود نشان مي دهد كه سبب شكل ­گيري كمال­ گرايي مي ­شود.

در این رویکرد، بن­ مايه ذات مفاهيم اساسي نظريه آدلر، ماهيتي اگزيستانسیاليستي دارد كه با موضوع انسان و شکل دادن به معناي هستي و زندگي او آغاز مي ­شود. "اگزيستانسیاليسم از واژه (Existence) به معناي"وجود" گرفته شده است. "در اگزیستانسیالیسم تعالی وجودی فرد از طریق انتخاب آگاهانه است و انسان در این انتخاب مجبور است. اگزیستانسیالیسم نسبت انضمامی انسان با انسان­ های دیگر را تبیین می­ کند و به این وسیله انسان در ارتباط با جهان پیرامونش موردتوجه قرار می­ گیرد.

به نظر می ­رسد، این رویکرد (اگزيستانسياليسم) نتیجه نوعی همگرایی است که می ­تواند معرف گفتمان هویت جمعی باشد. درحالی­ که نظریه آدلر تا آن اندازه فردگرا است که در تحلیل نظریه ­های روان­ شناسی فردی، "روان رنجوری"، "حقارت عضوی"، "علاقه اجتماعی"، واگرا است و فهم ماهیت انسان را با عدم پذیرش ارتباط درون‌ذاتی میان خودآگاه و ناخودآگاه و مکانیسم امیال جنسی، تبیین می­ کند.

در نظریه آدلر نقطه ثقل موجودیت کمال ­یافته فرد در ارتباط با خود و دیگران شکل می ­یابد. این موضوع مبین "خودفهمی"­های فردی و اجتماعی است. فهم هویت فردی و اجتماعی نتیجه نوعی مواجهه درونی در بخش ناپیدای وجود است که آدلر آن را نادیده گرفته است. آدلر هستی تکامل­ یافته فرد را در تجربیات زیستی امیال، غرایز و تعارضات ناشی از آن توصیف نمی­ کند. ازاین‌رو روان­ شناسی فروید را تحقیر می­ کند.

تحلیل فروید اما از غرایز، امیال و تعارضات ناشی از آن  اگرچه علت و معلولی است اما جبری و محتوم نیست. زیگموند فروید غریزه جنسی را در نهانی­ ترین بخش ناپیدا­ی وجود انسان می­ یابد و آن را کششی به‌سوی انتفاع نفس و تخلیه روانی معرفی می­ کند. بااین‌حال به تبیین چگونگی تقابل منطقی میان مکانیزم فعال کشش درونی جنسی با فرهنگ می­ پردازد و به عامل صیانت نفس از طریق گسترش رابطه منطقی "من" یا "خود" در دو بخش درونی (غرايز جنسی) و بخش بیرونی (فرهنگ) اشاره ­ای ماهوی دارد. به این معنی که پدر علم روان ­کاوی، بر خودآگاهی رشد یافته فرد تأکید نموده و آگاهی را از نهانی­ ترین بخش ناپیدای وجود که در آن عشق و غرایز جنسی تبلور گسترده و بالفعل برای بروز و تجلی یافته است، به سمت یگانگی و همانندی رشد یافته پیش می­ برد. ازاین‌رو رویکرد فروید همگرا است و بر نوعی هویت جمعی برخاسته از میراث مشترک انسانی تأکید دارد.

می­ اندیشم، روان ­شناسی فردی آدلر با همه کارکردهای درمانی و روان ­پزشکی كه دارد، به شكل شتاب ­زده ­اي به سمت كاركردهاي غايت ­مند پيش مي­ رود و با ناديده گرفتن اصالت درون‌ذاتی بخش ناپيداي رفتار، بر نوعي رابطه اثبات­ گرايي يا پوزيتويستي رفتار برانگيخته و هوشيار تأكيد مي­ كند و از مهم ­ترين بخش ناپيداي علت ­العلل شكل ­گيري شخصيت، شتاب­ زده و عامداً عبور مي­ كند.

(حمید ژیان پور)


موضوعات مرتبط: انجمن مشاوره وروان شناسی
برچسب‌ها: انجمن مشاوره وروان شناسی

تاريخ : شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۸ | 21:48 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد