دکتر شريعتي، ايجاد حرکت يا رشد

روان شاد دکتر علي شريعتي حرکت ايجاد کرد، رشد ايجاد نکرد.
شما وقتي ضربهای به توپ میزنید، توپ به سمت جلو حرکت میکند. همچنين وقتي تير را در چله کمان قرار میدهید و آن را به عقب میکشید و رها میکنید، تير به سمت جلو حرکت میکند. آيا در تمام اين موارد، حرکت رشد يابنده است؟ اين مثال مقدمهای براي طرح مسئله و کنکاش در محتواي مسئله است.
مرحوم شريعتي راهبر حرکت بود. حرکت بهخودیخود رشد يابنده نيست. کاري که شريعتي با باورهاي ديني کرد تلطيف قرائت دين مطابق با شرايط زمان بود و به نظر میرسد متکي بر تأملات فلسفي، رشد یابنده نبود. شما در هیچیک از آثار مرحوم شريعتي مفاهيم فلسفي رشد يابنده را نمییابید. خراسان مهد مخالفت با فلسفه است و مرحوم شريعتي از اين امر مستثنا نبود. اگرچه يکي از وصیتهای ايشان به فرزندش احسان شريعتي اين بود که فلسفه بخواند؛ و شما در تمام شاخههای علوم انساني از جامعهشناسی تا روانشناسی و... در تبيين، بینیاز مباني رشد يابنده فلسفي نيستيد.
به نظر من مرحوم شريعتي از چنان قدرت روحي و فکري برخوردار بود که بدون آنکه مدارج فلسفيدن را در تفکر، بپيمايد با تکيه بر دانش، نبوغ و همچنين استفاده از توان بالقوه مذهب در رهانيدن انسان بهسوی آسمان آرمانها، حرکتي ايجاد کرد که فقط او از ماهيت آن عمیقاً آگاه است و به رموز پويايي و ديناميک حرکتي که او آن را ايجاد کرد آگاهي دارد. ما در تحليل ماهيت حرکت انقلابي مرحوم شريعتي او را بیمانند مییابیم و به نظر میرسد نمیتوان او را با پدر و يا شيخ محمود حلبی يکي دانست.
اعتقاد عميق مرحوم شريعتي به ابوذر، نشان میدهد که او تا چه اندازه به مباني فلسفيدن در تفکر، پايبندي نشان میدهد.
"اين مباحث تا بدين جا گفتنيست
هرچه آيد زين سپس بنهفتنيست
تا به دريا سير اسپ و زين بود
بعد ازينت مركب چوبين (كشتي) بود
مركب چوبين به خشكي ابترست
خاص آن درياييان را رهبرست"
"اگر مبلغ دين دکتر شريعتي باشد، دخترها باحجاب هم ميشوند".
من با اين ديدگاه موافق نيستم که روايت دکتر شريعتي از اسلام موجب شد تا جوانان (دختران و پسران)، از اسلام به حجاب و زيست ديندارانه برسند.
بازيابي مؤلفههای قابليت بالقوه حرکتهای انقلابي، درزمینهی و متن آرمانخواهی، بهوسیله دکتر شريعتي و همفکرانش، از قوه به فعل درآمد و موجب شد تا فضاي حرکتهای انقلابي و آرمانخواهی تا حد جانفشانی براي اهداف متعالي، شکل بگيرد. تداوم شکوه حرکتهای انقلابي فراگير شد و در تقابل با آنتیتز خود (دینداری سنتي و بیدینی) ايدئولوژي انقلابي را بهمثابه راه و روش رسيدن به آمال آرمانهای انقلابي، توجيه کرد. دکتر شريعتي آغازگر حرکتي بود که چون سيل جاري شد و سيل بند اندیشههای عميق فلسفي را شکست. او بهعنوان يک روشنفکر محيي، مجال آن را نيافت تا جنبش را عمیقاً تصحيح و پالايش کند.
ما میتوانیم كنش مرحوم شريعتي را بهعنوان متن، موردنقد و تحليل قرار دهيم و بررسي كنيم چرا مرحوم شريعتي نتوانست رشد ايجاد كند؟
يكي از انتقادات اصلي من در مورد مرحوم شريعتي پرهيز او از فلسفيدن و متن است. ازاینرو به نظر میرسد او و همفكرانش نتوانستند رشد ايجاد كنند. آنچه از مرحوم شريعتي بهجای مانده است كنش است و كنش بدون زمينه، غیرقابلتصور است. كنش مرحوم شريعتي دستمایه بسياري از متون ايدئولوژيك شد كه در تحليل بنمایه وجاهت فلسفي آن قابل نقد است.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: تلنگرهای ذهنی
برچسبها: تلنگرهای ذهنی
