گفتگو
ارتباط زبان بدن با شخصیت
حمید ژیان پور
اطلاعیهای دیدم نوشتهشده بود "کارگاه چهره شناسی. مدرس دکتر..." برای برگزارکنندگان نوشتم: لطفاً یک کارگاه کفبینی هم برگزار کنید. ببینید اوضاع علمی جامعه به کجا میرود که کسی با مدرک بهاصطلاح دکتری نمیدانم از کدام دانشگاه و با چه شرایطی، مدعی برگزاری کارگاه "چهره شناسی" است. بیش از بیست سال از عمرم را صرف مطالعه و تحصیل در رشته علوم تربیتی و روانشناسی کردهام. در هیچ واحدی و یا مبانی نظری از دوره ارشد و دکتری به چنین موضوعی برخورد نکردم. شناخت شخصیت با چهره؟ با کدام مؤلفههای استاندارد سنجش و اندازهگیری علمی؟ با کدام تبیین و تحلیل روانشناختی و روانکاوی علمی؟ باری در مورد انسانشناسی و خداشناسی، انسان هرقدر بیشتر بداند کمتر ادعا خواهد کرد.
مسعود مشهدی
با جنابعالی موافقم. مثالی هست که میگوید تا شخص سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. اتفاقاً سریالی را دیدم که از واکنشهای چهره و زبان بدن فرد به آگاهیهایی میرسیدند و جلوی فجایعی را میگرفتند. آیا بدن هم زبان دارد؟
سادات هاشمی
زبان بدن اتفاقاً خیلی هم مهم است و گویای خیلی از مسائل.
مسعود مشهدی
به نظر شما زبان بدن میتواند دروغ بگوید؟ یا به عبارتی آیا زبان بدن صادقتر است یا زبان سخن؟
سادات هاشمی
به نظر من، زبان بدن صادقتر از زبان سخن هست.
چون جز در مواردی استثنایی که فرد با آموزش و آگاهانه زبان بدنش را کنترل میکند، در اکثر مواقع زبان بدن ناخودآگاه هست. برای مثال در زمان خشم، یک سری از رفتارهای بدن را ببینید که ناخودآگاه از ما سر میزند، مثلاً دستها میلرزد، یا صورت سرخ میشود و...
آیا شما میتوانید جلوی سرخی صورت یا لرزش دستها را بگیرید؟
حمید ژیان پور
زبان بدن، آخرين حلقه از زنجيره رفتار غیرکلامی است كه وضوح رفتار كلامي را ندارد، قابل تفسير است و معرف وجوه همه شئون شخصيت فرد نيست.
هوشنگ جاوید
اگر اینگونه باشد تمام نمایشهای رامایانا را باید نادیده گرفت! اینگونه که فرمودید نیست.
حمید ژیان پور
رامايا افسانهای است زنده و فعال مشتمل بر سبکهای گوناگون رقص، نمايش سايه و نمايش عروسكي، آوازهخوانی روايتي و تکخوانی است كه در انواع هنرهاي نمايشي و تجسمي هند ريشه دوانيده است و به شرح حماسهای از منظومه هندوان به موضوع يكي از پادشاهان اساطير هند میپردازد (دارابي، هليا، سايه و نمايش عروسكي در هند رامايانا، نشريه تخصصي هنر شماره 4، سال ١٣٧٧).
هنر، انتخاب آگاهانه و رجحان برتر انسان در نمایاندن سایه مبهم حقیقت هستی است که صراحت علم را ندارد.
رویکرد علم، تدریجی است. رویکرد هنر، تلفیقی است. علم به بیان مسئله میپردازد و علت را در سلسلهمراتب روابط میان گزارههای مفروض جستجو میکند. هنر اما به ترسیم سایه عمیق و ناپیدای هستی میپردازد که مفروض نیست منقوش است. هنر، انتخاب آگاهانه و رجحان برتر انسان در نمایاندن سایه مبهم حقیقت هستی است که صراحت علم را ندارد.
ادبیات، موسیقی، هنرهای نمایشی و بخش مهمی از فلسفه که به ترسیم هستی میپردازد هنر محسوب میشود.
زبان بدن معرف همه وجوه شئون شخصیت فرد نیست و صراحت بیان روابط علمی را ندارد.
سادات هاشمی
صدالبته که همه شئون شخصیت فرد را نمیتوان از زبان بدن تشخیص داده و درک کرد.
اما به نظر من زبان بدن و یا همان رفتارهای غیرکلامی صادقتر و واقعیتر بوده و با تفسیر و بررسی این رفتارها میشود به بخشی از شخصیت افراد پی برد، البته این دریافتها میتواند بهمرورزمان و بررسیهای عمیق حاصل شود که از کنار هم گذاشتن مجموعهای از رفتارهای غیرکلامی فرد در شرایط و موقعیتهای مختلف حاصل میشود.
زبان بدن و رفتارهای غیرکلامی شاید شفاف نباشد و وضوح نداشته باشد اما واقعیتر است و همچنین به نظر من بدیهی است که رفتارها و خلقوخوهای انسانی و... باوجود نظریههای مختلف، با مباحث علمی و فرمول و ریاضی و مهندسی، برابری نمیکند. علوم انسانی پیچیده و بیمرز است.
حمید ژیان پور
ببینید ما با استفاده از زبان بدن دیگران را مخاطب هدف و منظور خویش قرار میدهیم. ما با زبان بدن به تبیین شخصیت فرد دست نمییابیم بلکه به هدفی که فرد برگزیده است تا مخاطب را تحت تأثیر خویش قرار دهد نزدیک میشویم. این به معنای شناخت شخصیت فرد نیست.
سادات هاشمی
به نظر شما آیا زبان بدن اختیاری است و آگاهانه انجام و یا به نمایش گذارده میشود و باهدف خاص؟
حمید ژیان پور
اگر از زبان بدن بهعنوان یک رفتار استفاده و آن را انتخاب کنیم آگاهانه است و اگر آن را انتخاب نکنیم ناآگاهانه و رفتار هیجانی است.
سادات هاشمی
موافقم و آیا تحلیل و تفسیر رفتارهای هیجانی، زمینهای برای شناخت قسمتی از شخصیت و رفتارهای درونی فرد و صدالبته نه همه ابعاد شخصیت، نیست؟
حمید ژیان پور
منجر به شناخت زمینه محیطی فانکشن (function) فرد یا تأثیر فرد از محیط میشود و نه محتوای شخصیت فرد.
بهعنوانمثال در مورد داستانهای آقای مشهدی، مخاطب داستان با توجه به زمینه تأثیر نویسنده از فانکشن و عمل نویسنده از پردازش زمینه داستان، زمینه شناخت محیط داستان را به شخصیت نویسنده نسبت داده است که صحیح نیست.
سادات هاشمی
با احترام این مثال را مرتبط با موضوع صحبت که مستقیماً به زبان بدن خود فرد برمیگردد، نمیبینم.
ببینید مثلاً زبان بدن فرد، بهصورت کاملاً غیر اختیاری در مقابل یک اثر محیطی یا فرد بیرونی تغییر کرده و باعث یک رفتار هیجانی می شهود، همیشه تنها آن اتفاق و شرایط محیطی آن، باعث آن رفتار هیجانی نمیشود بلکه واکاوی و تفسیر و... اینگونه هیجاناتی هست که بهمرورزمان قسمتی از شخصیت فرد را نمایان میکند.
مثلاً میگوییم این فرد ترسو است. آیا ترسو بودن قسمتی از ابعاد شخصیت آن فرد نیست؟
آیا شخصیت نحوه برخورد و هیجان و رفتارهای ما در مقابل محیط بیرونی نیست؟ (البته بهصورت خیلی کلی)
حمید ژیان پور
زبان بدن، انتخابی آگاهانه برای انتقال هدف و منظوری است که فرد آن را برگزیده است تا محیط را تحت تأثیر قرار دهد. زبان بدن در روابط بین فردی و گروهی بسیار مهم است. بخش زیادی از داستانهای آقای مشهدی که با لهجه نگاشته شده است به توصیف آگاهانه زبان بدن و تأثیر آن در محیط میپردازد. به نظر میرسد لهجه، زبان گویای بدن است. آنچه شما از آن صحبت میکنید هیجان (mention) است. هیجان آگاهانه نیست و در همه افراد وجود دارد نمیتوان گفت فردی شخصیت ترسو دارد و فردی دیگر چنین ویژگی ندارد. هیجانها منبع معتبری برای تبیین شخصیت فرد نیستند. بلکه میزان تأثیرپذیری فرد از چالش در محیط را به ما نشان میدهند که اصلاح آن قابلتغییر و تعلیم و تربیت است.
سادات هاشمی
بحثی در قسمت ابتدایی سخن شما نیست و قبول دارم اما اینکه، "لهجه، زبان گویای بدن است" را نمیتوانم قبول کنم. در ضمن چه خوب میشود اگر یکی از داستانهای آقای مشهدی که مدنظر شما هست را اینجا معرفی کنید، ممنون میشوم؛ اما کلاً صحبت من برای شناخت شخصیت، زبان غیر اختیاری بدن یا به قول شما هیجانات هست که با قسمت دوم سخن شما "هیجانها منبع معتبری برای تبیین شخصیت فرد نیستند بلکه میزان تأثیرپذیری فرد از چالش در محیط را به ما نشان میدهند" موافق نیستم.
حمید ژیان پور
منظور از "گویا" بودن یعنی سخن گفتن است؛ یعنی انتقال صوتی و تصویری زبان غیرکلامی بدن به مخاطب. لهجههای آشنا، ما را به عمق تصویرسازیهای آشنای دوران کودکی میبرد و صدا و تصویر، تجارب زیسته ما را به ما مینمایاند. ازاینرو است که ما با لهجه زبان مادری بیشتر میفهمیم و بیشتر تأثیر میپذیریم. من داستانهای بسیاری از آقای مشهدی تحلیل کردم و در آن سعی کردهام صدا و تصویر لهجه را آنگونه که نویسنده آن را تجربه و تحریر کرده است بیان کنم. داستان اخیر ایشان درباره زنی به نام اقدس خانم و ماجرای فروش ترشی، بیان زبان غیرکلامی اقدس خانم در مواجهه با محیط درون و بیرون است که نویسنده سعی کرده است مکنونات زبان غیرکلامی شخصیت اصلی داستان را بهوسیله غنای لهجه بیان کند. در مورد اینکه هیجانات منبع معتبری برای تبیین شخصیت فرد نیست. منظور از "تبیین"، بیان علمی شخصیت فرد است و تعریف بیان علمی بابیان هنری و بیان روایی فرق میکند.
سادات هاشمی
موافق نیستم، شاید به علت اختلاف در برداشت از مفاهیم کلمات و اصطلاحات است.
ممنون میشوم نظرتان را در ارتباط با مفهوم شخصیت بدانم.
حمید ژیان پور
شخصیت مفهومی است که در معنا، بسیط است یعنی محدود به اجزا نیست و در مصداق، مرکب است یعنی محصور در اجزا است.
سادات هاشمی
من دنبال تعریف شما از شخصیت بودم.
حمید ژیان پور
ممکن است روش فکر کردن من متفاوت از شما باشد اما هر دو بهطور برابر معتبر است.
موضوعات مرتبط: گفتمان
برچسبها: گفتمان
