متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

زبان اندیشه و زمان

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

زبان اندیشه و زمان

گفتگو

زبان اندیشه و زمان

حمید ژیان پور

اصالت، شرافت، نجابت، کهن‌الگوی زبان انسانيت است. متعلق به زمان نيست كه تغيير بيابد...

مسعود مشهدی

با حرف جناب‌عالی موافقم؛ اما آیا زمان و محیط جغرافیایی تأثیرگذار نیست بر کهن‌الگو...؟

حمید ژیان پور

به نظرم اين بديهي است كه منظور شما از تأثیرات محيط جغرافيايي، ماهيت فرهنگي محيط جغرافيايي و تمدن برخاسته از فرهنگ بر زبان انديشه انسان است.

مفروض است آنچه ماهيت تأثیرگذار فرهنگ را تبيين و توجيه می‌کند تقدم زبان انديشه بر فرهنگ است و بديهي است كه تأثیر متقابل فرهنگ بر زبان انديشه تأثیری رشد يابنده و فزاينده و مبين تغيير به‌سوی ظرفیت‌های متعالي کهن‌الگوی زبان انديشه است. در اين ميان، زمان، علت‌العلل تغيير نيست بلكه خود معلول زبان است.

يعني زمان، معلول زبان است.

به‌عنوان‌مثال به‌موازات رشد قواي ذهني (زبان انديشه) كودك، محيط بيروني او گسترش و پيچيدگي می‌یابد. بنابراين زمان، معلول زبان است. هم ازاین‌رو تأثیر زمان و محيط جغرافيايي از الزامات تقدم زبان بر زمان و موجب رشد فزاينده قابلیت‌های زبان انديشه است.

شاهرخ رفوگران

دانم به زبان علم سخن می‌گویید و کرامت این زبان را بایستی پاس داشت. زبان معرفت و درایت است.

پیشنهاد بیان مصادیق در جوار این کلام غنی را دارم. ذکر مثال‌هایی سبب درک عمیق‌تر آن می‌گردد و تردیدی ندارم این مهم به‌خوبی از شما برمی‌آید.

حمید ژیان پور

در مورد تقدم زبان بر زمان، مثال مراحل رشد رواني عاطفي كودك از مرحله حسي حركتي تا رسيدن به تفكر انتزاعی مثال مناسبي دراین‌باره است و در روان‌شناسی ژنتيك و رشد پياژه اين موضوع (سير مراحل رشد رواني كودك تا نوجواني) به‌دقت بررسی‌شده است.

در موارد ديگر بفرماييد تا به‌قدر بضاعت خويش از مثال استفاده كنم.

شاهرخ رفوگران

در مورد تأثیرات محیطی نیز لطف نمایید.

زمان معلول زبان است. نیز می‌پندارم نیازمند مصداق باشد.

حمید ژیان پور

منظور از محيط چيست؟

شاهرخ رفوگران

شاید مقصود دوستان مکان زندگی و تربیتی که فراگرفته‌ایم باشد.

حمید ژیان پور

يعني مفروض است:

زمان به‌خودی‌خود اصالت بالذات و مستقل ندارد و تالي، پيوسته و وابسته به زبان است.

به‌عنوان‌مثال آيا شما می‌توانید زمان را بدون زبان معنا كنيد؟ يعني می‌توان براي زمان ماهيتي مستقل از معناي زبان در نظر گرفت. همچنين درباره رابطه ميان زبان و زمان، معناي زبان در ظرف زمان شكل می‌یابد و ما قادر خواهيم بود تا تعيين و تعريف را بر زبان جاري كنيم. كاري كه زمان درباره زبان می‌کند حد تعريف و تعيين است. به‌عنوان‌مثال ما به‌وسیله مصاديق زمان و قالب‌های زماني می‌توانیم منظور دقيق و تعريف معين خود را از به كار بردن آنچه به آن می‌اندیشیم بيان كنيم. اين تعريف، تعيين به حد نام دارد و محدوده انتظارات عمل انسان را مشخص و متعين می‌کند. درحالی‌که زبان انديشه انسان براي رسيدن به تعالي رشد و بركشيدن، نيازمند درهم شكستن قالب‌های زمان است.

شاهرخ رفوگران

به شیوایی تمام و با بهره از منطق، کلامی زیبا، درخور و شایسته جاری شد و به‌خوبی مفاهیم بیان گردید. متشکرم و قدردان.

محمد آزادی

وسواس، فقر، دگرگونیِ اجتماعی، تقلید، خودکم‌بینی و... ازاین‌دست را نباید نادیده گرفت. بسیاری از اصالت‌ها دست‌خوش بازی‌های روزگار شدند و دیگر از آن‌ها اثری نیست، مگر در برگ برگ تاریخ.

حمید ژیان پور

بازی روزگار که از آن یاد کردید، بازی زبان اندیشه است. برگ‌های تاریخ بر پیروزی اصالت اندیشه فرهمند، گواهی می‌دهد...

محمد آزادی

زبان درگذر زمان دستخوش تغییر می‌شود و خیلی چیزهای دیگر را با خودش تغییر می‌دهد، یا گاهی ممکن است زبان، تغییر چندانی نکند و همراه با زمان حرکت کند، ولی خیلی چیزهای دیگر مثل فرهنگ رفتاری، پوشش و حتی سنت‌های ملی را تحت تأثیر بگذارد، ولی زبان بدون تغییر بماند یا خیلی کم تغییر کند.

زبانِ گویشی (وسیله‌ی ارتباط‌جمعی) ممکن است به‌موازات زبانِ اندیشه حرکت نکند و اندیشه، در پیشرفت است و بسیار متغیر.

حمید ژیان پور

زبان درگذر زمان دستخوش تنزیه می‌شود و رشد می‌یابد. زبان، مسیر تکامل ظرفیت تدریجی خود را در ظرف زمان طی می‌کند و کامل‌تر می‌شود. زبان تغییر نمی‌یابد. زمان تنزیه می‌یابد. مثال واضح آن رشد و تکامل تدریجی زبان فناوری و تکنولوژی است. زبان تکنولوژی پیشرفته امروز وابسته به زبان اندیشه دیروز است؛ بنابراین اصالت زبان دیروز دگرگون نشده و از بین نرفته است بلکه در ظرف ظرفیت خویش تکامل‌یافته است. شما هر کاری بکنید نمی‌توانید به طوطی بیشتر ازآنچه به او یاد داده‌اید انتظار بیان (اندیشه) داشته باشید. این به‌مثابه آن است که شما زبان و رفتار طوطی را تغییر می‌دهید اما نمی‌توانید زبان او را تنزیه کنید. در مورد انسان و اصالت فرهنگ انسانی، زبان اصالت و بداهت اندیشه انسان به‌سوی تنزیه بیشتر و قابلیت بالاتر درحرکت تدریجی است و این نشان‌دهنده آن است که اصالت زبان، بالذات و بالقوه لایتغیر و تبدیل ناشدنی است.

مثال دیگر آن‌که شما ممکن است بتوانید به شیر بیاموزید تا آهو را نوازش کند؛ یعنی زبان غریزه او را دست‌کاری کنید و تغییر بدهید؛ اما نمی‌توانید زبان غریزه او را تنزیه کنید تا با آهو همزیستی مسالمت‌آمیز بکند. همزیستی مسالمت‌آمیز از ویژگی‌های اصالت زبان اندیشه انسان است که تغییرنیافته است.

نکته دیگر آن‌که به نظرم شما تغییر در رفتار را تغییر در اندیشه فرض کرده‌اید درحالی‌که رفتار، مقدم بر اندیشه نیست و موجب تغییر اندیشه نمی‌شود. اندیشه، مقدم بر رفتار است و موجب تکمیل رفتار می‌شود. کودکانی که ساعت‌ها پای تلویزیون به تماشای انیمیشن‌های کودکانه مشغول هستند در نوجوانی از دیدن برنامه خردسالان پرهیز می‌کنند؛ زیرا رفتار آنان تحت تأثیر اندیشه آنان رو به تکامل است.

محمد آزادی

با این تعاریف که جناب‌عالی فرمودید، زبانِ اندیشه، کنش است و رفتار واکنش، یعنی هر نوع رفتار، زبانِ اندیشه است، درست است؟

با این توصیف، وضوح واضحات است که زبانِ اندیشه که شما از آن نام می‌برید نمی‌تواند متغیر باشد، در هر زمان هر حرکتی از هر جنبنده‌ای سر بزند، می‌گوییم این زبانِ اندیشه‌اش است (واکنش در برابر کنش و دستورِ مغز) چه غریزی و چه عقلانی، ولی تعبیر من از زبانِ اندیشه متفاوت است که مقید به متغیر بودن آن هستم.

زبانِ اندیشه را می‌توان در پنهان داشت بدون بروز و واکنش و این متغیر است و مثلاً، یک نویسنده و شاعر و محقق، بدونِ علائم رفتاریِ مشهود زبانِ اندیشه‌ای دارد، بدون اینکه در رفتارهایش تغییری ایجاد شود. زبانِ اندیشه‌اش در طولِ زمان تغییر و رشد می‌کند، شکوفا می‌شود و از اندیشه‌ای والاتر برخوردار می‌شود و...

اما بالعکس، یک رفتار ناهنجار اجتماعی که استارتر این بحث بود، زبانِ اندیشه‌اش فراتر ازآنچه در پیشینیان ملاحظه می‌شد رشد نکرده، بلکه واپس‌گرا هم بوده است. حفظ فرهنگ اصیل، حفظ گفتارِ ادبی، رعایتِ شئوناتِ پیشینیان که به‌دوراز پا گذاشتن بر حیثیت‌های انسانی‌شان بوده و... را به‌دوراز تغییرِ زبانِ اندیشه نمی‌دانم.

ولی اگر همان‌طور که در سطور اول گفتم، به هر واکنش در پیِ تفکر و تصمیم (کنشِ و پتانسیلِ محرکه‌ی مغز) زبانِ اندیشه بگوییم، با تعاریف حضرت‌عالی موافقم و واضح است که زبانِ اندیشه متغیر نیست.

حمید ژیان پور

رفتار نشانگر انديشه است اما مبين همه وجوه ناپيداي زبان انديشه نيست.

به‌عنوان‌مثال وقتي شما در حال استغراق در معاني سرودن شعر هستيد كسي نمی‌تواند جوشش انديشه شعر را در شما به‌عنوان يك كنش يا رفتار واحد ترسيم كند و نشان بدهد.

بنابراين به نظر می‌رسد، كنش فردي و اجتماعي مبين همه وجوه پيدا و ناپيداي زبان انديشه نيست.

محمد آزادی

مفهوم این واژه برایم روشن، ممنونم از صبوری و متانت در توضیح، برقرار باشید و معززتر از پیش.


موضوعات مرتبط: گفتمان
برچسب‌ها: گفتمان

تاريخ : سه شنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۰ | 18:41 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد