واژه حمل
(رضوان عینی)
در تبیین نظریه صدرالمتالهین در مورد "حمل ذاتی اولی" روشنشده است که وی حمل جنس و فصل را بر نوع از قبیل حمل شایع میداند، ولی در دفع شبهه وجود ذهنی از اختلاف در حمل به ذاتی اولی و شایع صناعی کمک میگیرد و این خود موجب ایهام این نکته است که حمل ذاتیات شیء بر شیء، حمل ذاتی اولی است نه حمل شایع صناعی؛ بنابراین، چگونه ملاصدرا حمل ذاتیات را بر ذات، حمل عرضی و حمل شایع میدانند؟
توضیح مطلب اینکه قائلان به وجود ذهنی مدعیاند که هر چیزی که تصور شود ماهیت همان چیز به ذهن میآید و مدرک واقع میشود. حال مشکل این است که وقتی ماهیت خارج از ذهن اعم از جوهر و کم، به ذهن میآید، ماهیت در ذهن همان ماهیت در خارج است. از طرف دیگر، چون این مدرک یکی از کیفیات نفسانی است، لازم میآید که یک شیء هم جوهر باشد و هم کیف نفسانی، اگر ماهیت جوهری تصور شود و یا لازم میآید یک شیء هم کم باشد و هم کیف نفسانی، اگر ماهیت کمی تصور شود.
روش صدرالمتالهین بر اساس نظریه قوم، در پاسخ مشکل این است که هر ماهیتی که به حمل ذاتی اولی تصور شود، خودش بر خودش صدق میکند، صدق مفهوم بر خودش دلیل بر اندراج آن نیست؛ یعنی آن مفهوم را مصداق خودش نمیکند، به همین دلیل، اگر آن مفهوم مصداق کیف نفسانی باشد، بلامانع است. بر این اساس، اگر کسی انسان را تصور کند، انسان متصور جوهر نامی متحرک بالاراده ناطق است به حمل ذاتی اولی و درعینحال، میتواند کیف نفسانی باشد.
ولی این پاسخ با توجه به اینکه صدرالمتالهین حمل ذاتی بر ذات را از قبیل حمل شایع میداند مشکلی را ایجاد میکند و آن اینکه عویصه در خصوص وجود ذهنی این بود که انسان متصور مثلاً ازآنجاکه ماهیتی جوهری دارد، جوهر بر او حمل میشود، این حمل را نمیتوان رد کرد، لذا مشکل ازاینجا ناشی میشد که گمان میرفت حمل شایع است و اشکال میشد که با کیف نفسانی بودن علم سازگاری ندارد.
صدرالمتالهین پاسخ می دهد که حمل حد بر محدود حمل ذاتی اولی است، ولی کلام در این است که حمل اجزا حد که نسبت به ذات محدود، ذاتی به حساب می آیند، بر خود محدود چگونه حملی است؟ اگر حمل شایع باشد مشکل وجود ذهنی حل نشده است. اگر حمل ذاتی اولی باشد، چگونه با تصریح صدرا به این که حمل حیوان بر انسان حمل شایع ذاتی است، سازگاری دارد.
در پاسخ باید گفت: از کلمات صدرالمتالهین در وجود ذهنی از کتاب "شواهد الربوبیه" میتوان به دست آورد که حمل اجزا حد بر محدود، حمل ذاتی اولی است، بهخصوص با تعلیقهای که حاجی سبزواری بر کلام وی دارد.
از این روشنتر کلامی است که وی در "تعلیقه بر شفا" دارد که بهصراحت، حمل اجزا حد را بر محدود، حمل ذاتی اولی میدانند:
"نعم کل من الحد و اجزایه یکون عین نفسه محمولا علیها بالذاتی الاولی" (ص ۱۲۶)
صریحتر از این، جملهای است که در کتاب "المسائل القدسیه" آوردهاند: "و بهذا الاصل یندفع الاشکال المذکور من لزوم کون شی واحد جوهرا و کیفا لاختلاف الحملین فی الجوهریه و العرضیه" (ص ۴۶)
(منبع: سرشت کلیت و ضرورت پژوهشی در فلسفه منطق)
نقد و تحلیل
تبیین مفهوم واژه "حمل"
مفهوم "حمل" واجد کیفیتی بالذات باواسطه است. ازاینرو "محدود" بالذات است. آنگونه كه صدرالمتالهين، بیان میکند، "حمل" حد بر محدود ذاتی اولی است زیرا اگرچه "بالذات" خودش بر خودش صدق میکند (محذور اتحاد است)، ازآنجهت که بالذات است، اما "صدق مفهوم بر خودش دلیل بر اندراج آن نیست" زیرا ذات مندرج نمیشود. این شبهه که وجود ذهنی در تبیین مدرک ماهیت در ذهن، همان ماهیت خارج، اعم از جوهر و کم است و یکی از کیفیات نفسانی است، پس چگونه ملاصدرا حمل ذاتیات بر ذات را حمل عرضی و شایع میداند؟ میتوان دریافت که رای صدرالمتالهين متوجه کیفیت شئون ذات "حمل" است و اینکه "حمل" کیفیتی بیواسطه نفسانی نیست و اگرچه معروض نیست و اندراج نمییابد بااینحال "باواسطه" است و در شئون ذاتی ماهیت، وابستگی تعلقات بالذات باواسطه دارد و در کیفیت جوهر نفسانی ماهیت خویش، بهشرط (با واسطه) اعتبار ذاتی مییابد. تأمل در کیفیت نفسانی ذات "حمل" این مسئله که صدرالمتالهين "حمل ذاتی اولی" بر ذات را حمل عرضی و شایع می داند، در آشکاری ماهیت ذات "حمل" قابل تبیین است.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل متن
برچسبها: نقد و تحلیل متن
