مغالطه آمیز بودن رابطه مطالب علمی با صفات اخلاقی

ما آنقدر در عالم ناچيز هستيم كه حتي سیگنالهایمان براي تمدن احتمالي در كيهان فقط 1 هزارم راه شيري را پيموده است؛ اما غرورمان كل كيهان را در برگرفته و خود را يگانه هوشمند هستي میدانیم.
نقد و تحلیل
به نظر من تحليل اوليه نشان میدهد، مقدمه سخن و نتيجه آن مغالطه آميز است. بنابراين متن به اين شكل وجاهت علمي ندارد.
اگر ارتعاش سیگنالها فقط یکهزارم راه شيري را پيموده است اين به معناي فعليت ذات سيال هستي انسان است يا كهكشان؟ به نظر میرسد پاسخ، انسان است.
اگر ذات هستي انسان تا آن اندازه در فعليت، سيال و جاري است كه بر روي زمينه ی كهكشان تأثیر خود را، با پيمودن اثر وجودي خود باقي میگذارد. در اين صورت كهكشان متأثر ذات فعليت هستي سيال انسان است. پيمودن یکهزارم راه شيري به معناي قابليت پيمودن ظرفيت نامتناهي ذات وجود انسان است كه قادر است تا همه ی ظرفيت زمينهی كهكشان را تا ابديت ظرفيت نامتناهي خود بپيمايد. پيمودن یکهزارم راه، براي ساختن تمدن، نشانه آغاز راهي است كه با هم افزايي توان دروني انسان با در نظر گرفتن محاسبات رياضي در تصاعد هندسي رو به تزايد است. (در تصاعد هندسي برعکس تصاعد حسابي، مثلاً ضرب عدد ١٠٠ در ١٠٠ میشود ١٠٠٠٠. درحالیکه در تصاعد حسابي عدد ١٠٠ با ١٠٠ جمع میشود و ٢٠٠ به دست میآید.) به همين نسبت، سرعت تصاعد هندسي اعداد نجومي حركت ذات انسان را، در سير كهكشان، در نظر بگيريد.
چگونه انسان میتواند موجود ناچيزي باشد، درحالیکه توان بالفعل او متأثر از ظرفيت بالقوه نامتناهي ذات سيال رو به تزايد او است.
همچنين در متن بهدرستی حركت را به انسان نسبت داده است. از طرفي حركت و فعليت نشانه ذات حيات سيال است و حيات سيال، حيات رو به انبساط و تزايد است. ازاینرو به نظر میرسد كهكشان نامتناهي شيري تا بیانتها نامتناهي، مغلوب ذات حركت سيال انسان است. زيرا همانطور كه در متن اشارهشده است، حركت و فعليت از انسان آغازشده است. در اين صورت استنباط میشود محتواي متن ناقض خود است. زيرا در متن، زمينهی كهكشان، متأثر از حركت انسان است.
اين نوع متنها ازاینجهت كه كوتاه بيان میشوند و چند مقدمه علمي را بدون تبيین رابطه علمي به يكديگر ربط میدهند، كلي گويي است و در آن، بيان رابطه علمي وجود ندارد. اگر انسان را از بيرون تا آن اندازه كلي و مبهم بنگريم ناگزير او را به شكل مبهم حقير و ناچيز خواهيم يافت.
همچنين غرور، صفت اخلاقي است. تبيین عالمانه صفات اخلاقي بهوسیله مؤلفههای دروني اخلاق و زمينه بيروني كنش رفتار انسان در موضوعيت مشخص قابلتحلیل است. اساساً به نظر میرسد مسائل اخلاقي نياز به تبيین از طريق تحليل دارد. مطالبي ازایندست تا آن اندازه كلي، مبهم و چندپهلو است كه به دليل عدم تبیين رابطه علمي، مغالطه آميز مینمایاند.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: کتابداری وعلم اطلاعات ودانش شناسی
برچسبها: کتابداری وعلم اطلاعات
