متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

شعر مفهومي و جهان گشت

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

شعر مفهومي و جهان گشت

شعر مفهومي و جهان گشت

(مژگان بياني)

مي‌دانید شعر نو نيمايي شکستن قالب‌های عروضي بود و نوعي تعريب زدايي از شعر فارسي. اخوان آرکائیک گرايي، شاملو حماسه نو و فروغ بيشتر فمينيست معترض و شاعران دهه چهل و پنجاه بيشتر معناهاي نو را می‌آموزاندند. ولي شعر مفهومي بر مصداق‌های مشترک است براي همين شعر نو ما جهاني نشد ولي اشعار شاعران غربي جهاني گشت. مفاهيم جهاني ما را خلاصه و داراي احساس مشترک و‌ دغدغه مشترک می‌نمایند. متأسفانه شعر نو ما دغدغه مشترک جهاني ندارد چون زبان فارسي در دوران فضیلت‌های باستاني خود مانده و مهجور شده است.


نقد و تحليل

اگر بپذيريم، آنچه شما در مورد شعر نو نيمايي، اخوان، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، فضیلت‌های مهجور زبان باستاني و تعالي جهاني شعر مفهومي بيان كرديد، منطقي و قابل‌قبول باشد، در اين صورت به نظر می‌رسد با استناد به همين منطق، اشعار مفهومي شما از دايره مفاهيم منبسط خارج می‌شود. غير مفهومي و مهجور در ديواره حصار واژه‌ها، خواهند ماند و به تعبيري منطق شما در مورد شعر نو، مدعاي شمارا در مورد تائید ماهيت جهان‌شمول و جهان گشت شعر مفهومي، نقض خواهد كرد.

شما فرموديد، شعر فروغ فرخزاد فمینیست معترض است. يعني مفهوما فمینیست است. كلمه فمینیست ناظر بر درك جهان‌شمول بودن مفهوم شعر نو نيمايي ازنظر شما است. درحالی‌که شعر نيمايي را فاقد وجاهت جهان گشت و مفهومي بودن می‌دانید. فمینیست يك مفهوم جهان‌شمول و انساني است درحالی‌که براي تمايز تشخص خود، قالب جنسيت بر تن كرده است. جنسيت، وجه تشخص انسانيت است نه وجه تمايز آن. به اين معني جنسيت شاخص مهم تعريف ما از انسانيت تلطيف شده در فرم است.

تعريف محتواي انسانيت، بدون در نظر گرفتن شاخصه‌های فرم (جنسيت) تعريف لطيفي نيست. من به تعاريف ساده اعتقادي ندارم. اين نوع تعاريف، امروزه شعار افراد ساده‌لوح شده است. تعريف انسان لطيف نيست، درك تعريف انسان لطيف است. من تعريف انسان را یک‌جور درك می‌کنم، ابوعلي سينما به‌گونه‌ای ديگر درك كرده است. آيا هر دو درك به يك اندازه لطافت و ظرافت دارد؟

من خيلي كوتاه فقط به يك مورد از تناقض در بيان مطلب می‌پردازم.

فردي به ما می‌گوید: گلدان عتيقه شیشه‌ای، روي ميز عتيقه نيست. من تعجب می‌کنم و می‌گویم، اين بيان، متناقض است و مدعاي او را به‌سادگی نقض می‌کند. زيرا او خود كلمه عتيقه را در مورد گلدان به‌کاربرده است. شما به‌جای توجه به دلايل اثبات نقض، به من می‌گویید: عتيقه را تعريف كن. جهان‌شمول بودن و ارزش‌های ذاتي آن را توضيح بده و غيره ... . روش من توضيح در محتوا است و از تعاريف فرم كه نوعي توضيح و تعريف رايج است به دليل وجود منابع در دسترس، اجتناب می‌کنم. زيرا تعاريف رايج هميشه و به‌وفور در دسترس ما است. البته من علاقه‌مند هستم كه گاهي دريافت و تحليل خود را از تعاريف فرم ارائه بدهم. به نظر می‌رسد اين نوع تحليل كنكاش در دريافت عمیق‌تر ماهيت فرم است. متن در دو بخش فرم و محتوا مورد تحليل قرار می‌گیرد.

در فرم، تحليل مفهوم کلیدواژگان:

1- حماسه (شاملو حماسه)،

2- فمینیست معترض (فروغ فمینیست معترض)،

3- فضیلت‌های باستاني،

4- جهان ما،

5- زبان فارسي،

6- شاعران غربي

نشان می‌دهد که نويسنده با استفاده از کليدواژگان موردنظر، برخلاف ديدگاهي که ارائه کرده است به اثبات قابليت شعر نو نيمايي و سپيد در مفهومي و جهان گشت بودن آن تأکید نموده است.

در محتوا نيز استفاده محتوايي نويسنده از قابليت فرم شعر نو در به وجود آوردن زمينه براي قابليت شعر مفهومي جهان گشت و رسيدن به تعريف قابل‌قبول از شعر مفهومي، نشان‌دهنده تائید نويسنده بر قابليت محتواي شعر نيمايي در انبساط مفاهيم جهان گشت است. در ادامه به توضيح و تبيین دو بخش تحليل فرم و محتوا، مي پردازيم.

1- کليدواژه حماسه: حماسه به مؤلفه‌ها و مشخصه‌های کارکرد ساختار غنائی زبان، اشاره می‌کند که از مرزهاي محتواي انديشه قومي عبور می‌کند و همان‌گونه كه شفيعي كدكني (١٣٧٢) بيان می‌کند مملو از اُسلوب نيرومند صلابت زبان است و به نقل از ليچ (Leach, 1969) در زبان شعر، برجسته‌سازی دارد. الگوي بررسي زيان حماسي در آوا، موسيقي، بسامد واژگان و سطح معنايي محتوا، مفاهيم را در گردش عواطف، احساسات، تخيل و انديشه از مرز عينيت عبور می‌دهد و به‌سوی درك تماميت مفهوم حركت می‌کند. حرکت به سمت تماميت و يکپارچگي حرکت به سمت انبساط مفاهيم و جهان گشت شدن است. حرکت به سمت تماميت و يکپارچگي حرکت به سمت انبساط مفاهيم و جهان گشت شدن است.

2- فمینیست معترض، تعريف محتواي انسانيت، بدون در نظر گرفتن شاخصه‌های فرم (جنسيت) تعريف لطيفي نيست. فمینیست يك مفهوم جهان‌شمول و انساني است که براي تمايز تشخص خود، قالب جنسيت بر تن كرده است. جنسيت، وجه تشخص انسانيت است نه وجه تمايز آن. ازاین‌رو كلمه فمینیست ناظر بر درك جهان‌شمول بودن مفهوم شعر نو نيمايي آن‌گونه که نويسنده متن، آن را معرفي می‌کند، است.

(حمید ژیان پور)


موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل متن
برچسب‌ها: نقد و تحلیل متن

تاريخ : یکشنبه سوم تیر ۱۳۹۷ | 18:22 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد