کوري
(ژوزه ساراماگو)
همه کورند؛ تمام شهر، تمام مملکت! اگر کسي هم ميبيند پيش خودش نگه ميدارد و بروز نميدهد.
چشمي که نميخواهد بپذيرد، وجود ندارد.
توي دنياي کورها ارزش واقعي معلوم ميشود.
کسي که دستور ميدهد و کسي که اطاعت ميکند هر دو کورند.
نقد و تحليل
اين کتاب فوقالعاده است.
"ما کور هستيم؛ کور اما بينا، کورهايي که ميتوانند ببينند، اما نميبينند" (جمله مهم از رمان کوري)
در اين رمان، تحليل زبانشناختی مقدم بر تحليل جامعهشناختی است. از اين منظر رمان در زواياي پيچيده و تودرتوی مفاهيم مبهم زبان دروني شده در زمينهاي تاريک اما امیدبخش درمیغلتد و ما را با پهناوري و گستردگي بیمنتهای کوري و ناپيدايي براي درک بينايي دروني، هدايت میکند. توجه کنيد در رمان کوري چگونه کلیدواژه "سازماندهی" منشأ و زمينه بازگشت به بينايي میشود.
(حمید ژیان پور)
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل متن
برچسبها: نقد و تحلیل متن
