گفتگوی
اراده حاکمیت تکرار قانون
حمید ژیان پور:
میاندیشم؛
رنسانس، آغاز کران گشودگی ذهن از سلطه تاریخ و نماد اراده بینالاذهانی در صورتبندی تمامیت روح جمعی انسان بهمثابه آگاهی است که برساخت دمکراسی را ممکن میسازد.
مریم علیخانی:
مدرنیته فضا و مکانی خالی از کنترل باقی نگذاشته است. تمام شهرها و روستاها و مترو و قطار و هواپیما، شغلها، و همه چیز در کنترل است. بهنوعی میتوان گفت مدرنیتة امروز، بهمثابه سرمایهداری است. نظم نوین ارادهای است که همه چیز را تحت کنترل دارد. جهان کندویی است پر از عسل که در دست سرمایهداری اداره میشود. انسانها در این کندوی تودرتو همچون زنبور کارگر تلاش میکنند که سرمایه و سود بیشتر وارد کندو شود.
حمید ژیان پور:
ما باید بدانیم که سرمایهسالاری و سرمایهداری جهاننگر، دو تلقی جداگانه در تاریخ انگاری است.
میاندیشم؛
سرمایهسالاری، نوعی دارایی مشتمل بر رهبانیت سرخ است که از مرزهای تأمل در عقلانیت حجب، عبور کرده است.
تکلیف با پرسش، وجاهت مییابد. تکلیف بدون پرسش، اسارت میآورد.
ویدا و (از گروه فلسفی ارغنون):
یعنی بشر برای اجرای قوانین باید آنها را بشناسد و از چراییشان خبر داشته باشد!
اگر نشناسد چه کسانی باید پاسخگو باشند؟
ضرورتش بماند؛ ولی برای تفهیم علل و رفع ابهامات راههای دیگری غیر از پرسش هم هست یا بهصرف اینکه نمیفهمم، سخته، نفهمیدم و... میتواند قبول نکند، تمرد کند و حتی خلافش رفتار کند؟
شاید قوانین موردنظر من و شما متفاوتاند. من از قوانین حقوق بشر مینویسم که جوامع مختلف برای اجرایش توافق کردند.
حمید ژیان پور:
در حاکمیت اراده تکرار قانون، همواره دو چیز از بین میرود: علم و حلم …
از کنار هم قراردادن مفاهیمی مانند "حاکمیت"، "اراده تکرار"، "قانون"، میتوان به حاکمیت ایدئولوژی رسید که تقدسزدایی از "اراده حاکمیت تکرار قانون" را بر نمیتابد.
اگر ایدئولوژی بتواند به نوزایی درونزاد از مفاهیم بینجامد در این صورت ایدهای باقی نمیماند که منجر به حاکمیت مکتب بشود. یعنی ایدئولوژی، حاکمیت تاریخی خود را بهوسیله زایش علم و بردباریهای علمی از دست میدهد. در حاکمیت اراده تکرار قانون، همواره دو چیز از بین میرود: علم و حلم...
محمد انسانی:
اجازه دهید فروید پاسخ دهد:
ما چون بیمار هستیم میتوانیم کنار هم با صلح و سلامت زندگی کنیم.
ما چون روانرنجور هستیم میتوانیم همدیگر را ندریم و به یکدیگر تجاوز نکنیم و الا در عالم عموزادههای ما تجاوز نرمالترین رفتار است.
آن چیزی که ما را در بزرگسالی به ستوه میآورد نه فشارهای بیرونی بلکه فشاری است که ما از درون بر خویشتن تحمیل میکنیم تا خود را در مقابل بانویی زیبا کنترل کنیم و کار به رابطههای جنسی افسارگسیخته منجر نشود.
آن فشاری است که ما بر خویشتن تحمیل میکنیم تا کسی که به ما آسیبزده را پارهپاره نکنیم.
از فروید بگذریم.
همه میدانیم که در روستاها حتی اگر حکومت توتالیتر فشاری بر انسانها نیاورد، خود انسانها چنان فشاری بر یکدیگر میآورند که از صد جایشان آثار بیرونزدگی فشار هویداست.
هم زمان در روستاها آمار خودکشی به طور محسوسی کمتر از شهرهاست، مگر روستانشینی از بخت بد اینستانشین شود و مدام خودش را با دخترکان بزکدوزک کرده یا امثال دن بیلزریان کثیرالجماع مقایسه کند.
چرا در روستایی که بدویتر است انسانها کمتر خودکشی میکنند؟
حمید ژیان پور:
دیدگاه شما در سمت تحکم حاکمیت اراده تکرار قانون یعنی ایدئولوژی قرار دارد.
در سمت دیگر، نوزایی عقلانیت مفاهیم اخلاقی در حال تقدسزدایی از حاکمیت اراده تکرار قانون است.
محمد انسانی:
امیدوارم با آثار هیچ نویسندهای چنین عجولانه مواجه نشوید.
حمید ژیان پور:
مطالبی که نوشتهاید، مانند محتوای ایدئولوژی تا آن اندازه صریح و ساده است که به نظر میرسد جز فرم حاکمیت ایدئولوژی در هیچ فرم دیگری قرار نمیگیرد، مگر آن که نویسنده بهجای تکرار ایده متن بخواهد تبیین فلسفی از معرفتشناسی هستی غلبه توحش بر اخلاق و تعقل ارائه بدهد.
محمد انسانی:
اگر مایل به غلبة توحش بر اخلاق هستید و به همین دلیل تلاش میکنید آن را بازخوانی کنید چیزی مانع شما نخواهد بود. اما اگر گمان دارید که فرزندان انسانهای اخلاقمدار از مادر اخلاقی زاده میشوند و در تکوین آنها اخلاق بر امیال طبیعی پیشی میگیرد برایتان آرزوی توفیقات روزافزون دارم.
حمید ژیان پور:
ايمان به اخلاق با گمان به اخلاق دو ماهيت متفاوت هستند. ايمان به اخلاق، منجر به حاكميت تقدس اخلاق میشود.
پستمدرن در حال عبور از ایمان به اخلاق است. فرهنگ بهوسیله گمان به اخلاق یعنی امکان حدوث عقلانیت، تعالی مییابد.
محمد انسانی:
با پستمدرنیسم در این گزارهها که نوشتید کاملاً همدل هستم؛ اما این همدلی نباید مانع دیدن تعارضهای واقعی شود.
گرچه نیرویی در وجود خویش مییابم که مایل است بهکلی هر آنچه نام اخلاق دارد را بهدور افکند و فقط آنچه شایستة نام انسانیت است را نگاه دارد.
مریم قره داعی:
ایمان و عقلانیت ناسازگارند؟!
اگر هدف نهایی عقل سلیم همزیستی و صلح با خود و جهان بیرون است و ایمان در این مسیر ما را بسیار سریعتر به مقصود میرساند عقلانی نیست که پایه ایمان را ارج نهیم؟
حمید ژیان پور:
عقلانیت نه بر ایمان که بر گمان استوار است و صحیحتر آن است که بجای عقلانیت بگویم امکان حدوث عقلانیت...
معرفتشناسی هستی جهان، نه بر تمامیت ایمان که بر امکان وجوب ایمان یا فلسفیدن در ایمان معنا مییابد.
فلسفیدن در ایمان با عقلانیت با امکان حدوث عقلانیت سازگار است.
مریم قره داعی:
شاید بهتر بود پرسش کنم
ایمان به چه معنا است؟!
ایمان شاید ظرف است و محتوی آن میتواند عقل باشد یا خدا یا عشق...
حمید ژیان پور:
ایمان، همیشه با ما است.
گاهی ایمان، سایه بلند حقیقتی است که بر دیوار ناکامی آرزوها، بزرگ مینمایاند.
پانته آ گلپر:
به نظر میرسد ما نباید عقلانیت متأثر از فقدان آگاهی در یکلحظه را بپذیریم.
حمید ژیان پور:
مکان حدوث عقلانیت، منجر به حاکمیت بلافصل حضور عقلانیت نمیشود. سوژه امکان وجود عقلانیت در تعامل با ابژه عاملیت، موجب ظهور تمدن میشود. فرهنگ، یعنی نوزایی امکان حدوث عقلانیت که موجب تجلی ظهور تمدن میشود.
پانته آ گلپر:
اگر اینجور باشد که میفرمایید چه تمدنهای بزرگی که در سانسور صدای زن یا ممنوعیت موسیقی خیابانی امکان ظهور نیافتند. در کل با اعجاز هنر موافقم، چرا که خودم بهخوبی از این تأثیرها برخوردار بودم. در کل مدرنیته، جهان کنشها و واکنشهاست. در رمانها هم این انقلاب درونی را بسیار دیدهایم و اما در ویدئو برانگیختگی سوژه را درک نمیکنم مادامی که از ماشین بهصورت رباتی سرهمبندیشدن بیرون میاد.
حمید ژیان پور:
میاندیشم؛
همیشه بوی یک زن جلوتر از روی او میآید...
مردها بخش ناهوشیار نیمه پنهان اما هوشیار وجود زن هستند که از دور میآیند …
صدای زن، مرد را بیدار میکند.
موضوعات مرتبط: گفتمان
برچسبها: گفتمان
