متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

اراده / نقش / نفس

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

اراده / نقش / نفس

گفتگو

اراده / نقش / نفس

حمید ژیان پور:

می‌اندیشم؛

"اراده" چیست؟

"اراده" یعنی رهایی از نقش و آزادی در نفس...

امین روزدار:

من با تعریف شما از "اراده" مشکلی ندارم؛ ولی وقتی می‌گوییم "رهایی از... " رهایی چه چیزی؟ چیستی اراده و جنس آن از چیست؟ آیا "اراده"، جنسش همان آگاهی است؟ اگر آگاهی است پس حتماً یک "قصدیت" یا intentionality باید داشته باشد، آن قصدیت که جزء جداناپذیر آن آگاهی است (که اکنون ما آن را بااراده اینهمان دانسته‌ایم) چیست؟ به عبارتی "اراده" ی ما معطوف به چه چیزی است؟ نفس قرار است "آزاد" شود؛ ولی همین نفس در خلأ نیست، از چه چیز بایستی "آزاد" شود؟ حتماً خواهید گفت (از هفت‌دولت) پس نفس ما تا از جهانش جدا نشود آزاد نخواهد بود، و حالا سؤال اساسی این است که آیا ما انسان‌ها بخشی از همان جهانی که باید از آن جدا بشویم نیستیم؟

حمید ژیان پور:

من در تعریف "اراده"، آزادی در نفس را سبب رهایی از نقش در نظر گرفته‌ام. شما "آزادی از نفس" را مورد نقد قرار داده‌اید. این دو با هم یکی نیستند.

"آزادی در نفس"، معرف اگزیستانس اراده برساخته است. در این رویکرد، اراده ساخته نمی‌شود، "اراده"، برساخته می‌شود. ساختن اراده، معنایی برای آزادی از نفس است.

برساختن اراده، معنایی برای تفوق وجود (نفس) بر حضور (نقش) است که منجر به ساختن مفهوم زندگی می‌شود.

امین روزدار:

آزادی در نفس یعنی چه و دقیقاً چه چیز از چه چیز بایستی آزاد گردد؟ چون هر فیلسوفی "نفس" را آن گونه که خود تفسیر کرده قبول دارد. فروید، دستگاه نفسانی انسان را به الف: ایگو یا من یا نفس مطمئنه ب: سوپر ایگو یا فرامن یا وجدان و یا نفس لوامه و ج: اید یا غرایز و یا با قدری مسامحه نفس اماره تقسیم‌بندی می‌کند. لاکان نفس ما را به نفس ایماجینگ imaging، نفس سیمبولیک و نفسِ حیث واقع تقسیم‌بندی می‌کند. در میدان توجهات شما دقیقاً [چه چیز در نفس ما باید آزادی کسب کند؟]، آن چیز آزاد شده جنسش از چیست؟ و آن چیز آزاد شده جهتش و قصدیتش به‌سوی چیست؟ و آیا نظر شما این است که آن چه قرار است از قید تعلق آزاد گردد بدون هیچ قصدیتی رها خواهد بود و یا یک غایت ناکران مند را دنبال خواهد کرد؟

حمید ژیان پور:

من همواره به این موضوع می‌اندیشم که "نفس"، سوبژکتیو "تعیین آزادی" است و "اراده"، ابژه "فاعلیت آزادی" است. تعیین آزادی، یعنی "نفس". آزادی در نفس، به تعیین آزادی یا "نفس"، معنا می‌دهد و آن را از تعلق نقش، رهایی می‌بخشد.

انسان به آزادی می‌اندیشد، درحالی‌که در آن محبوس است. تفکر، نماد آزادی و کلمه، نماد رهایی انسان از آزادی است.

امین روزدار:

بسیار عالی و من هم در بخشی از راه "آزادی" با شما همراه و هم‌سفرم ولی "آزادی" تنها در اندیشه ما را به سمت رواقی‌گری و یا شکاکیت می‌برد که ما یا فقط در ذهن خود آزادیم و یا با نفی جهانمان آزاد می‌شویم، پس آزادی با درک و شناخت ضرورت‌های جهانمان امکان‌پذیر است یعنی "آزادی" ما با پی‌بردن به ضرورت‌هایی که جهان ما در آن ضرورت‌ها هستند معنا می‌یابد، چه زمان ما می‌توانیم از قید ضرورت‌های (اجبار) جهانمان آزاد شویم؟ زمانی که جهانمان را بشناسیم و با پراکسیسمان (کارمان) ضرورت‌های جهان را به نفع آنچه اندیشة ما "آزادی" می‌داند تغییر ایجاد کند، پس"آزادی" درک و تغییر "ضرورت" ها به‌سوی رهایی‌ست، ما (انسان) با پراکسیسمان که یک سمتش اندیشه است و یک سمتش جهان ماست از آنچه هست (جهانمان) به آنچه باید باشد (اندیشه‌مان) می‌رسیم. ما بدون درک ضرورت‌های جهانمان و قید و بندهای جهانمان نمی‌توانیم به آزادی برسیم. پس انسان آزاد و رها نیست؛ بلکه در قیدوبند جهانی که با خودش اینهمان است درگیر است و مسیر آزادی‌اش با شناخت این قیدوبندها و تغییر جهانمان شدنی است.

حمید ژیان پور:

الزام لایتغیر آن‌سوی وجود ما یعنی نفس، تعیین آزادی یا نقش است. "اراده" چیست؟

"اراده" یعنی رهایی از نقش و آزادی در نفس...

آزادی در نفس، به‌تدریج، ضرورت‌های جهان ما را از نقش می‌اندازد و آن را به قدرت نفس یعنی "وجود" یا اگزیستانس نزدیک می‌کند. برساختن اراده از اینجا آغاز می‌شود. به نظر می‌رسد تفاوت رویکرد من با شما در این باره است که شما فعلیت پراکسیس را در ضرورت جهان لایتغیر موجب ساختن اراده می‌دانید و من ابژکتیو اراده را نماد فاعلیت تعیین آزادی در نظر می‌آورم که موجب رهایی انسان از نقش ضرورت‌های لایتغیر و برساختن اراده می‌شود و به‌وسیله آن آزادی در نفس معنایی برای زندگی اندیشمندانه در رهایی از نقش می‌یابد. به نظر من انسان درحالی‌که همواره در حال ساختن نقش است (مدنیت و تکنولوژی) به همان اندازه که از نقش رهایی می‌یابد به نفس نزدیک‌تر می‌شود و دوباره نقش می‌آفریند. این همان مفهوم "محبوس بودن آزادی" است.

می‌اندیشم؛

انسان به آزادی می‌اندیشد، درحالی‌که در آن محبوس است. تفکر، نماد آزادی و کلمه، نماد رهایی انسان از آزادی است.

امین روزدار:

تا جنس "اراده" را نفرمایید گفتگو اسیر حلقة "ری اینتران" خواهد بود. اراده را تعریف نفرمایید، بفرمایید جنس "اراده" چیست؟ تا ببینیم اراده از چه چیز باید آزاد شود. اگر اراده را بخشی از اگزیستنس بدانیم (که ظاهراً شما بر این عقیده‌اید) در نتیجه اراده می‌تواند یکی از محورهای اگزیستانسیال نفسی باشد که شما به‌عنوان اگزیستنس به رسمیت می‌شناسیدش و به همین دلیل با جهان و هستی اینهمان است و در همین "اینهمانی"، مختار نخواهد بود چرا که هستی و یا جهان ما "ضرورت" است.

حمید ژیان پور:

من به‌روشنی بیان داشته‌ام که "اراده"، ابژة "فاعلیت آزادی" است. فاعلیت آزادی، قابلیت نیست که جنس و فصل داشته باشد. مفهوم ابژه نیز تا آن اندازه روشن است که بازگشت به آن چگونگی کیفیت اراده را به ما می‌نمایاند. چگونگی کیفیت معرف جنس نیز هست.

مریم علی‌خانی:

بنا بر نظرات ساپولسکی، مادران باردار غزه، کودکانی که در مناطق جنگی به دنیا می‌آیند و بخشی از عمرشان را شاهد ویرانی و کشتار بوده‌اند، حتی نظامیان، دارای اراده‌ای آزاد نیستند، متأثر از فجایع جنگی خواهند بود که در تصمیم‌گیری‌هایشان تا پایان عمر به شکل ناهنجاری‌های رفتاری خود را نشان می‌دهد.

حمید ژیان پور:

ساپولسکی، "رفتار آشکار" را توضیح می‌دهد. به نظر می‌رسد توضیح او از رفتار آشکار، منجر به تبیین "رفتار نهان" نخواهد شد.

مریم علی‌خانی:

رفتار نهان تا به مرحله آشکار نرسد که ناپیداست، مگر اینکه مرحله پیش رفتاری تلقی شود.

حمید ژیان پور:

رفتار آشکار تجلی روشن و قابل‌اندازه‌گیری بخش مبهم معانی غیرقابل‌اندازه‌گیری ظن انسان به آگاهی از خویشتن است که همواره رو به تزاید است و نمی‌شود تکلیف آن را به‌وسیله آشکارسازی اندازه‌گیری روشن کرد.

سهیل پرند:

«رفتار نهان» حکم «دولت در تبعید» را دارد. چگونه و با چه تمهیدی، از تصمیمات آن پرهیز می‌کنید؟

ناگزیرید تا در معادلات و تعاملات، سهم‌خواهی آن را آشکارا بپذیرید.

حمید ژیان پور:

امکان پرهیز وجود ندارد... ما نمی‌خواهیم به زندگی شکل بدهیم؛ یعنی زندگی را با رفتار آشکار بسازیم. ما می‌خواهیم برساختن معنای زندگی را بیابیم و آن را نو به نو کنیم تا از رنج محبوس ماندن در تعیین لایتغیر الزام جهان هستی بکاهیم و با آن چگونگی رهایی از نقش و تلاش برای فعلیت بخشیدن به قابلیت آزادی در نفس را محقق سازیم.

سهیل پرند:

یعنی: از نقش «زندانی» یا «زندانبان» به وضعیت: «رها شده» یا «گریزان»، «تغییر وضعیت» دهیم؟

حمید ژیان پور:

شایسته است موضوعات فلسفی را با اصطلاحات فلسفی بیان کنید در غیر این صورت باید برای یکدیگر جملات نغز بگوییم.


موضوعات مرتبط: گفتمان
برچسب‌ها: گفتمان

تاريخ : جمعه بیستم مهر ۱۴۰۳ | 19:49 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد