متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

منطق عمل خردمندانه

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

منطق عمل خردمندانه

گفتگو

منطق عمل خردمندانه

حمید ژیان پور

در انگاره من قوانين نبايد ممنوعيت و محدوديت ايجاد بكند. می‌توانیم درباره‌ی چيستي ماهيت قوانين صحبت كنيم.

قوانين نبايد ممنوعيت و محدوديت به وجود بياورد. قوانين راهنماي حركت به‌سوی رفتار منطقي و يا راهنماي عمل منطقي است.

جلوتر و پیش‌تر از قانون، منطق عمل خردمندانه می‌تواند قانون را تعديل و يا تغيير بدهد.

الهام-ای جی

اگر در جمعی باشیم که خدای‌ناکرده، "منطق عمل خردمندانه" کم‌رنگ است، آیا قوانین محدودکننده با سختگیری بیشتر برای ایجاد نظم، ضرورت ندارند؟

حمید ژیان پور

منطق عمل خردمندانه در مواجهه با بی‌نظمی، قدرت بیشتری برای تصاحب فرصت‌های نظم دهی در به وجود آوردن تعادل دارد. آنتروپی، نمونه روشن این موضوع می‌تواند باشد.

سعید سینایی فر

درست است که منطق عمل خردمندانه به‌عنوان یک فرایند تفکری و سیستماتیک، در مواجهه با بی‌نظمی و اختلالات، توانایی بیشتری برای تصاحب فرصت‌های نظم دهی و برقراری تعادل دارد، این نوع منطق برای بهبود و تدارک دادن و فراهم نمودن وضعیت‌های نامنظم و پیچیده است؛ اما آنتروپی به‌عنوان مفهومی در فیزیک و علوم زیستی، به میزان نامرتبی و بی‌نظمی در یک سیستم اشاره می‌کند. وقتی‌که یک سیستم به وضعیت بی‌نظم و سطح بالایی از آنتروپی وارد می‌شود، نیاز به بیشترین تلاش برای تصحیح این وضعیت و بازگرداندن آن به حالت نظم و تعادل داریم؟

تروپ یا بی‌تروپ بودن تا حد زیادی به نحوه برپایی سیستم، وابستگی به شرایط اولیه و محیط اطرافش بستگی دارد.

حمید ژیان پور

"آنتروپی، اندازه‌ی بی‌نظمی سامانه (سیستم) یا ماده‌ای است" که در نسبت با محیط سنجیده می‌شود. آنتروپی در خلأ به وجود نمی‌آید. نظم جویی و حرکت به‌سوی تعادل از متن بی‌نظمی به‌سوی در هم شکستن تعادل بی‌نظمی به سمت دوباره ساختن آن درحرکت دائمی است و به‌وسیله محیط قابل‌مشاهده و اندازه‌گیری است. در بی‌نظمی، نظم وجود دارد.

یاشا یورآم

آنتالپی و آنتروپی از مباحث سخت ترمودینامیک است و اختلاط آن با فلسفه و مباحث مرتبط در دریافت آنچه را مدنظر دارید، پیچیده می‌کند.

حمید ژیان پور

فلسفه به‌مانند اوج گرفتن در آسمان، سعی در دیدن کلیت جامع اما یکپارچه و کامل وسعت فضای بالای سر خود را دارد. در فلسفیدن به همان نسبت که شما قادر هستید تا در وسعت فضای آسمان اندیشه اوج بگیرید به همان نسبت زوایای پیچیده کلیت جامع را درک خواهید کرد و کنجکاوی شما برای فهم ماهیت پیچیدگی درهم‌تنیده یکپارچگی کلیت جامع، بیشتر خواهد شد.

یاشا یورآم

فهم ماهیت پیچیدگی درهم‌تنیده یکپارچگی کلیت جامع را نفهمیدم که بخواهم درباره‌اش کنجکاو باشم. البته هستند بازیگرانی که نفهمیده دست می‌زنند.

حمید ژیان پور

به‌عنوان‌مثال شما سوار بر هواپیما بر بلندای کوه در حال دیدن شهر تهران هستید. کلیت یکپارچه فضایی که شما آن را هرلحظه مشاهده می‌کنید نقشه جامع و درهم‌تنیده‌ی اجزای به‌هم‌پیوسته است که کنجکاوی شمارا برای فهم چگونگی شکل‌گیری آن و اظهارنظر درباره چیستی شکل‌گیری و ماهیت آن برمی‌انگیزد.

سعید سینایی فر

در خصوص اشاره به اینکه آنتروپی به‌عنوان اندازه‌ای از بی‌نظمی سیستم یا محیط مطرح است، می‌توان گفت که در واقعیت، بی‌نظمی نیازی به تولید نظم ندارد. بی‌نظمی به میزان اختلالات و بی‌نظمی (آشوب) در یک سامانه ارتباط دارد و ایجاد نظم بستگی به شرایط خاص و اقداماتی که در آن محیط صورت می‌گیرد...

در فضا و در محیط‌های بزرگ طبیعی، ما با بی‌نظمی‌های مختلفی مواجه هستیم که نظم و ترتیب برای آن‌ها مفهومی کاملاً نسبی تلقی می‌شود. در طبیعت (کائنات)، فرآیندهایی مانند شکل‌گیری سیارات، جابجایی ابرها، حرکت ستارگان و غیره، ممکن است به نگاه اول به‌نوعی نظم و انطباق قابل دسته‌بندی باشند، اما اگر دقیق‌تر رصد و مشاهده بشوند، بی‌نظمی‌های زیادی در این فرآیندها وجود دارند؟!

به نظر من نظم و بی‌نظمی مفهوم‌هایی نسبی هستند که تا حدود زیادی به شرایط و محیط موردنظر بستگی دارند. در اوضاع بی‌نظم، نظم ممکن است به‌صورت موقتی یا محدودی شکل بگیرد، اما به‌وضوح نمی‌توان گفت که بی‌نظمی به‌طورقطع، نظمی تولید می‌کند.

درک نظم و بی‌نظمی در محیط‌ها و سیستم‌ها به تجربه، دانش فیزیک و مفاهیم تئوری‌ها برمی‌گردد.

حمید ژیان پور

در بی‌نظمی، نظم وجود دارد. معنای این سخن این است که بی‌نظمی، بدون نظم قابل‌تصور نیست و یا اینکه به وجود نمی‌آید.

می‌اندیشم؛ زمان به‌خودی‌خود ما را به‌سوی تحكم "بايدها" پيش می‌برد. همه‌ی سعي بشر در فلسفيدن زبان، درهم شكستن تحكم زمان است...

سهیل پرند

«زمان گریز» و «مرگ نیستی»، "زیستن" «همزیستی» با «عدم» است.

حمید ژیان پور

مرگ، رنگ باور وجود ما است...

سهیل پرند

اگر این «رنگ» بپرد... اگر این باور، «رنگ‌به‌رنگ» شود، «مرگ» نیز پاسخی درخور به چیستی «زیستن» نخواهد بود.

حمید ژیان پور

به نظر می‌رسد شما برای رنگ، معیاری بیرون از "وجود"، فرض می‌کنید؛ بنابراین اعتبار رنگ را ارزیابی بیرونی می‌کنید. میان "وجود" و "حضور"، کیفیت درک چگونگی "وجود"، تبیین‌کننده "حضور" است و رنگ حضور را برای "وجود"، می‌نمایاند. انسان، مرگ‌اندیش است و همواره به پایان "حضور" می‌اندیشد. "مرگ"، رنگ باور وجود ما است.

سهیل پرند

رنگ درونی هم که باشد، رنگ است! درست است که طعم و عطر غذا با ماهیت غذا یکسان چشیده و کلیتش مصروف می‌شود... اما وقتی به وجود این عطروطعم باور داشتیم، حتماً که گاهی احتمال زایل شدنش وجود دارد (به هر دلیلی).

درنتیجه: همواره به انتظار مرگ باور نشسته‌ایم... پس: مرگ، همرنگ نقطه‌ی پایان است.


موضوعات مرتبط: گفتمان
برچسب‌ها: گفتمان

تاريخ : چهارشنبه پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 20:6 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد