درباره زنانی که شریک نظام مردسالاراند
(آرش نراقی)
- متأسفانه بسیاری از زنانی که پرچم مبارزه با تعرّض مردان به حریم و حقوق زنان را برمیافرازند، خود از برقراری مناسبات جنسی با مردان متأهل ابایی ندارند. این زنان که گاه خود نیز متأهل هستند، آگاهانه و عامدانه با مردان متأهل وارد مناسبات عشقی یا جنسی میشوند، و ظاهراً مشارکت در این خیانت را ناقض حقوق همسران خود و همسران آن مردان متأهل نمیدانند. یک نمونه بارز ازایندست زنان فروغ فرخزاد است. او که همیشه مورد ستایش و الهامبخش فعالان جنبش زنان بوده است، بیمحابا با مردان متأهل روابط جنسی برقرار میکرد.
- برای مثال، هنگامیکه او همسر شاپور و مادر یک فرزند بود با سردبیر متأهل مجله «روشنفکر» رابطه جنسی برقرار کرد تا او را پلهای برای پیشرفت حرفهای خود کند، و سپس سرفرازانه درباره آن رابطه سرود که «گنه کردم گناهی پر ز لذّت/ کنار پیکری لرزان و مدهوش». اما پسازآنکه این ماجرا به رسوایی علنی انجامید، فرخزاد کوشید تا در پس نقاب یک زن مظلوم و فریبخورده پنهان شود و مسؤولیت آن «گناه پر ز لذّت» را از خود سلب و به گردن آن مرد بیفکند. ماجرای روابط او با مردان متأهل البته تا پایان عمرش همچنان ادامه داشت، و روابط او با ابراهیم گلستان فقط یک نمونه مشهور آن است. در حدّی که من میدانم فرخزاد هرگز از جانب فعالان حقوق زنان بهواسطه این رفتارهای تهاجمی و نقض حقوق همسر خود و همسران آن مردان متأهل مورد نقد و نکوهش قرار نگرفته است، که برعکس، این رفتار غیراخلاقی او تحت عنوان تجلّی «فاعلیت» زنانه مورد ستایش ایشان بوده است.
- در متن جامعه مردسالار، زن از طریق مرد ارزش و منزلت مییابد. بنابراین، زنان با این ذهنیت پرورده میشوند که باید هرچه زودتر شوهری برای خود بیابند. نتیجه آن است که زنان، مردان مجرّد را به چشم همسران بالقوه میبینند، و سبک زندگی مجردانه را تهدیدی برای خود و خوشبختیشان تلقی میکنند. متأسفانه این ذهنیت حتّی در میان بسیاری از زنان تحصیلکرده و امروزین ما هم که دعاوی فمینیستی دارند ریشه دارد. در بسیاری موارد، مردانی که تجرّد را بهعنوان سبک زندگی خود برگزیدهاند، موضوع مزاحمتها و خشونتهای این گروه از زنان قرار میگیرند. ظاهراً این زنان مجرد، مردان مجرد را «سهم» خود و تجرّد آنها را تعرّض به حقوق خود میشمارند.
- شیوه برخورد این زنان با مردان مجرّد غالباً در چند مرحله شکل میپذیرد: در مرحله اوّل، شیوهها غالباً مسالمتجویانه، غیرمستقیم، و دلبرانه است. گویی این زنان معتقدند که این مردان ازآنرو مجرّد هستند که هنوز ایشان را ملاقات نکردهاند! بنابراین، میکوشند به این مردان امکان بدهند که زیباییها و کمالات ایشان را از نزدیک و به چشم خریدار ببینند، و پیش از آنکه دیر شود پا پیش بگذارند. اما وقتیکه اشتیاق لازم را در طرف مقابل نمیبینند به مرحله دوّم وارد میشوند...
مطالعه متن کامل (https://3danet.ir/feminism-naraghi/)
حمید ژیان پور
به نظر میرسد آقاي نراقي يك نكته را ناديده گرفتهاند؛
اصالت رابطه عاشقانه ميان زن و مرد (بهویژه رابطه زناشويي) در فرآيند تغيير فضاي روانشناختی وابسته به تفسير شناخت بهتدریج شكل میگیرد.
بسياري از زنان و مردان در مواجه با اين تغيير دچار بلاتكليفي هستند و قادر به تحمل موقعيت تفسير براي رسيدن به اصالت فرآيند تغيير نيستند.
رفتار در اين شرايط آسیبزا و مخاطرهآمیز است.
به نظر میرسد
آقاي نراقي، رفتار مخاطرهآمیز زنان و مردان را تعميم به اصالت داده است.
بیژن بخراد
اگر ذهنم اشتباه ننماید آقای پرویز شاپور و خانم فروغ فرخزاد چیزی در حدود ۱۰ سال بوده که با هم ازدواج کرده بودند، فکر میکنم ۱۰ سال زمان کافی برای شناخت این مسئله میباشد که شریک زندگی انسان همانی است که میخواهد و یا خیر.
اگر به هر علتی انسان نمیتواند با شریک زندگیاش رابطه عاطفی لازم را داشته باشد راه منطقی متارکه میباشد و نه خیانت. فکر کنم موضوع واضحی باشد.
حمید ژیان پور
من درباره فروغ فرخزاد و ادعاي آقاي آرش نراقي درباره روابط خارج از خانواده سخن نگفتهام اگرچه آقاي نراقي ادعايي را درباره ايشان مطرح كرده اند كه متاسفانه منبع را به سخنان خودشان ارجاع داده اند.
به نظرم من نكته مقاله اينجا است كه متاسفاته آقاي نراقي از فروغ فرخزاد مصداق شخصيتي، ساخته است و با آن به مفهوم فضيلت زن پرداخته است.
موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل متن
برچسبها: نقد و تحلیل متن
