متن و منتقد

نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

شیخ فضل‌الله نوری و اصل هشتم متمم قانون اساسی

متن و منتقد نقد داستان،شعر،فیلم،متن،موضوعات اجتماعی سیاسی اقتصادی،کتاب و...

شیخ فضل‌الله نوری و اصل هشتم متمم قانون اساسی

گفتگو

شیخ فضل‌الله نوری و اصل هشتم متمم قانون اساسی

(علی مرادی مراغه‌ای)

شیخ نه‌تنها با اکثر اصل‌های متمم قانون اساسی مخالف بود بلکه با خودِ مجلس و مسئله قانون‌گذاری نیز مخالف بود، می‌گفت:

قوانین الهی بهترین قوانین است، پس ما اصلاً نیازی به جعل قانون نداریم. به خاطر همین، او مجلسیان را تکفیر می‌کرد چون کارشان را بدعت می‌شمرد و می‌گفت: آنان فکر می‌کنند که اسلام و قوانینش کامل نیست و درنتیجه، در پی تدوین قانون هستند...

اما یکی از اصل‌هایی که شیخ به‌شدت مخالف آن بود اصل هشتم بود که بر مساوات بین مردم ایران تأکید داشته و تمام اتباع ایرانی اعم از مسلمانان و اقلیت‌های مذهبی زرتشتیان، نصرانیان و یهودیان را در مقابل قانون دولتی مساوی می‌دانست...

شیخ می‌گفت مگر در احکام اسلامی، یک مسلمان با کافر یا مرتد می‌تواند مساوی باشد؟ یک مسلمان می‌تواند زنانی از آن‌ها را متعه یا صیغه نماید اما آن‌ها نمی‌توانند با زنان مسلمان ازدواج کنند، همچنین در جنایات و دیات هرگز برابر نمی‌توانند باشند، یا هرگاه زن‌وشوهری از اسلام خارج‌شده و مرتد گردند، عقد و ازدواجشان باطل گشته و از ارث نیز محروم می‌گردند...

شیخ در حمله به این اصل می‌نویسد:

«یکی از مواد آن ضلالت نامه (متمم قانون اساسی) این است که افراد مملکت متساوی الحقوق اند... (درحالی‌که) در احکام اسلامی که چه مقدار تفاوت گذاشته بین موضوعات مکلفین در عبادات، معاملات، تجارات و سیاسات از (بالغ و غیر بالغ)، (ممیز و غیر ممیز)، (عاقل و مجنون)، (صحیح و مریض)، (مختار و مضطر)، (راضی و مُکره)، (اصیل و وکیل)، (ولی و بنده)، (پدر و پسر)، (زن و شوهر)، (غنی و فقیر)، (عالم و جاهل)، (شاک و متقین)، (مقلد و مجتهد)، (سید و عام)، مسلم و کافر ذمی و حربی و کافر اصلی و مرتد و مرتد ملی و فطری و غیرها...»

(رساله حرمت مشروطه... زرگرنژاد... ص 265 الی 366)

آن‌وقت، شیخ خطاب به مشروطه‌خواهانی که موافق اصل مساوات بین تمامی مردم ایران بودند، چنین می‌تاخته:

«ای بی‌شرف، ای بی‌غیرت، ببین! صاحب شرع برای این‌که تو منتحل (وابسته) به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داده تو را و تو خودت از خودت سلب امتیاز می‌کنی و می‌گویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم...» (همان...367)

مخالفت شیخ با این اصول، مخصوصاً اصل هشتم، چنان ریشه‌ای بوده که او با پشتیبانی محمدعلی شاه در حضرت عبدالعظیم متحصن گردید و اعتراضش، بخش زیادی از وقت مجلس را گرفت...

 البته دلایلی در دست است که اکثریت علما حتی علمای مشروطه‌خواه مجلس نیز، معتقد به برابری نبودند، اسپرینگ رایس در این مورد در گزارشی به وزیر خارجه انگلستان می‌نویسد:

«از میان سه مجتهد حاضر در مجلس یعنی شیخ فضل‌الله و سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی تنها یک‌تن، سید محمد طباطبایی به سود اصل هشتم متمم قانون اساسی سخن گفت و دو مجتهد دیگر که از پشتیبانی شمار فراوانی از روحانیون حاضر در مجلس برخوردار بودند چنین استدلال کردند که قانون اسلام بایستی در یک کشور اسلامی اجرا گردد...» (به نقل از: عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت... ص 318)

سید عبداالله بهبهانی باوجوداینکه از برجسته‌ترین روحانیون طرفدار مشروطه بوده اما او نیز با این اصل تساوی مخالفت می‌کرده و می‌گفت:

اقلیت یهود باید جزیه بدهند و نباید در انتخاب وکلا با مسلمین دارای حقوق مساوی باشند...

 و او می‌کوشیده تا تصویب این اصل را به تأخیر اندازد که البته سرانجام، فشار مشروطه خواهان، او را وادار کرد که دست از مخالفت بکشد. مخبر همایون از شاهدان این رویداد می‌گوید:

«سلطان محمود میرزا که از تحصیل‌کردگان دارالفنون و مردی شاعر و ادیب بود با نگارنده این سطور در باغ مجلس، انتظار تصویب این ماده قانون را داشت ولی چون مخالفت سید عبدالله به طول انجامید سلطان محمود میرزا، پیشخدمت مجلس را که پیرمرد سیدی بود فراخواند و گفت برو بی‌درنگ به سید بهبهانی بگو که اگر این ماده قانون که همه آزادیخواهان انتظار آن را دارند امروز به تصویب نرسد، زنده نخواهی ماند. با تذکر پیشخدمت، سید عبدالله فریاد کشید من مخالف نیستم و درنتیجه قانون مذکور از تصویب گذشت» (همان... ص 318)

در بیرون از مجلس نیز اقلیت‌های مذهبی دست از فعالیت نکشیده بر تصویب اصل تساوی می‌کوشیدند.

حتی آیت‌الله نائینی که در بسیاری زمینه‌ها با شیخ فضل‌الله اختلاف‌نظر داشت در مخالفت با اصل تساوی، موافق شیخ بود و می‌گفت اصل هشتم متمم قانون اساسی بدان معنا نیست که تفاوت‌هایی که شریعت اسلامی بین شهروندان به خاطر مذهبشان قائل است از بین برود... (همان... ص 318)

و این کشمکش‌ها، مربوط به زمانی بود که به قول طالبوف تبریزی، اقلیت‌های مذهبی چون ناپاک شمرده می‌شدند درنتیجه، در روزهای بارانی حق نداشتند در کوچه‌ها رفت‌وآمد کنند...!

حمید ژیان پور

"شوخ شيخ" در روي شيخ بود...

A.A (گروه تاریخ تحلیلی ایران معاصر)

شیخ شوخ و خوش شاخ، حُسن بزرگی داشت و آن این‌که اهل خدعه و توریه و تقیه نبود. فکر و زبان و عملش یکی بود. راه خود را تنها راه درست می‌دانست تا پای جان هم ایستاد.

اما سخن شما

گرچه به فرموده شما ظاهر عمل هر دو یکی بود اما نتیجه و هدف بسیار متفاوت بود. راه شیخ به حکومت اسلامی 1400 سال پیش و اجرای حدود و تعزیرات و در یک کلمه مدینه النبی می‌رسید اما راه مشروطه به‌سوی جامعه مدنی بود.

حمید ژیان پور

زبان در روان‌شناسی معرف كيفيت رشد تفكر انتزاعي فرد است.

تنها كودكان و افراد رشد نايافته، زبان و عملشان يكي است.

به‌عنوان‌مثال، كودكان تا پيش از رسيدن به سطح تفكر انتزاعي، منطبق با مرحله "حسي حركتي" و "پيش عملياتي" زبان، رفتار می‌کنند. انتخاب اخلاقي و تصميمات رفتاري آنان بی‌واسطه و تا حدود زيادي مستقيم و منطبق با سطح زبان رشد سني است.

تفكر اما مستقیماً و بلا واسطه به عمل منتج نخواهد شد.

تفكر، جريان تدريجي، افزايشي و رشد يابنده است كه نه‌تنها فردگرا نيست بلكه معرف ناخودآگاه جمعي فرد است.

شيخ اما اسلام را در آيينه نگاه فرديت باورهاي خويش می‌دید.

B&€●aba. (گروه تاریخ تحلیلی ایران معاصر)

خواهش می‌کنم جمله آخرتان را توضیح دهید؟

حمید ژیان پور

فرديت، سايه خودآگاه تشخص اجتماعي ما است. در اين معنا، فرد، ماهيت خويش را در تعامل محيط درون با محيط بيرون درك می‌کند.

رشد فرديت، وابسته به تلقي خودآگاه فرد از چگونگي تعامل محيط دروني (فضاي روان‌شناختی) با محيط بيروني است. از اين منظر فرديت، مبين ماهيت تشخص فردي و اجتماعي انسان است.

فرديت رشد يافته الهام‌بخش منزلت حضور خودآگاه جمعي انسان در خويشتن خويش است. در اين صورت به نظر می‌رسد باورهاي فردي، اعتباري است و در رؤیای جمعي توصيف می‌شود.

فرهنگ، تصور ما از رؤیا است و تمدن، تصديق تجربي ما از رؤیای مشترك انسان است.

تاريخ تصورات، مبهم، پيچيده در ماهيت و نيازمند تبیين فلسفي از سابجكتيو موضوع است.

تاريخ تصديقات، مبرهن و تا حدودي متقن (مستند) و معرف هستي موضوع است.

رويكرد تاريخ تصديقي، روايت گر حضور تاريخي اعتقادات و باورهاي شيخ فضل‌الله نوري به حضور تاريخي او است و به نظر می‌رسد چيزي بيشتر ازآنچه واقع‌شده است به ما نمی‌نمایاند.

رويكرد تاريخ تصورات و چگونگي شکل‌گیری ماهيت فرديت رشد یافته‌ی حضور تاريخي شيخ، اما نشان می‌دهد كه او اجتهاد را نه در تصور يا انگاره كه در تصديقات يا پندارهاي باورمند خود از تاريخ اسلام شكل داده است.

به نظر می‌رسد، اسلام در نگاه باورمند شيخ، تصديقات تاريخ اسلام است و دريافت متكلمانه او از شيعه، مبين موجوديت تاريخي او است.

او وجود خويش را بر چوبه اعتقادات و تصديقات آويخت و اسلام را در فرديت باورهاي خويش به دار محكم تصديقات گره زد. ازاین‌رو به نظر نگارنده او بر تفكر نبود بلكه بر باور سلطه تصديقات بود و فرديت خويش را در اعتقادات يافته می‌نمود.

تفاوت ميان سلطه و تفكر، حدفاصل ميان پنداره و انگاره است.

او اسلام را در آيينه نگاه فرديت باورها و پنداره خويش از تصديقات می‌دید و به سلطه اعتقاد داشت.

A.A (گروه تاریخ تحلیلی ایران معاصر)

همان چیزی می‌دید که غالب فقهای همتایش می‌بینند. طبیعی است که داده‌های دینی به شکل ِ ساختار ذهن افراد درمی‌آید.

حمید ژیان پور

ميان داده‌های ديني و گزاره‌های ديني تفاوت وجود دارد.

گزاره‌های ديني در تصور ساخته می‌آید و داده‌های ديني در تصديقات شكل می‌یابند.


موضوعات مرتبط: گفتمان
برچسب‌ها: گفتمان

تاريخ : شنبه چهاردهم خرداد ۱۴۰۱ | 19:18 | نويسنده : |
لطفا از ديگر مطالب نيز ديدن فرماييد